======================
نویسنده : Philip Johnston
مترجم : محسن جوزی
=====================
چند سال پیش صبح چهارشنبه هر هفته اصلا حوصله نداشتم و دوست داشتم همچنان در رختخوابم بمانم. همه این ها به خاطر هنرجویی بود كه عصر روزهای چهارشنبه به كلاس من میآمد. من در تدریس خیلی فعال و پرانرژی بودم ولی از زمانی كه او را قبول كردم، هر 30 دقیقه كلاس با او من را به اندازه یك سال تدریس خسته میكرد. بعد از كلاس هر چقدر هم قهوه و چایی میخوردم نمیتوانستم خستگی آن 30 دقیقه را از بدنم خارج كنم. تنها چیزی كه من را خیلی خوشحال میكرد این بود كه تا كلاس بعدی یك هفته كامل زمان داشتم!
همه ما مدرسین یك یا چندتا از این هنرجوها داریم. در اینكه چنین هنرجویانی وجود دارند شكی نیست ولی مشكل اینجاست كه ما اغلب كلاسهایمان را با آنها قطع نمیكنیم و به تدریس ادامه میدهیم. این مقاله به شما كمك میكند تا هنرجوها را بهتر ارزیابی كرده و در صورت لزوم به آنها نه! بگویید. چرا كه ارزش وقت، زندگی و آرامش خاطر شما بسیار مهمتر از درآمدی است كه از تدریس به چنین هنرجویی به دست میآورید.
چگونه تشخیص دهیم هنرجوی ما باید برود!
مشكل اینجاست كه چنین هنرجویی ممكن است در ظاهر هیچ نشانه ای نداشته باشد و در برخورد اول نتوان تشخیص داد كه او چگونه در مسیر آموزش پیش خواهد رفت.
ازطرفی گفتن نه! به هنرجو كار سختی است و اغلب مدرسین به همین دلیل نمیتوانند با هنرجو صادق باشند. برخی از مدرسین نیز بیم دارند كه حذف هنرجو موجب ناراحتی او و تبلیغ منفی بر علیه خودشان شود. علیالخصوص زمانی كه هنرجو فردی احساسی باشد.
تصمیم گیری درست ما در این موضوع اهمیت بسیار بالایی دارد، چرا كه ممكن است تصمیم اشتباه ما هنرجویی را به ناحق از ادامه راه باز دارد. نقش و رسالت معلم به گونه ایست كه هرگز نباید اجازه دهد چنین اتفاقی رخ دهد. گاهی اوقات لازم است تا مدرس صبور و بردبار باشد و سعی كند تا مشكل را به روش دیگری حل كند و یا بتواند دیدگاه هنرجو را در خصوص موسیقی و نحوه تمرین آن عوض كند.
اگر میخواهید به درستی تصمیم گیری كنید بهتر است به سوالاتی كه در این مقاله ذكر شده است پاسخ دهید.
نوع اول : هنرجوی موش خرما
این هنرجو وقتی درس خود را تحویل میدهد، مدرس حس میكند كه هیچ تفاوتی با هفته گذشته نكرده است و دقیقا همان چیزی را اجرا میكند كه جلسه گذشته تحویل داده بود. هیچ پیشرفتی حاصل نشده است. قسمتهای كه هفته پیش بد اجرا شده بود این هفته نیز بد اجرا شده اند و قسمتهای خوب قطعه نیز همچنان خوب است و چیزی بهتر و عالی نشده است.
به عنوان مثال نت فادیزی كه بر روی آن یك دایره كشیده بودید تا فراموش نكند آن را دیز اجرا كند همچنان اشتباه نواخته میشود و تعداد دایره هایی كه هر جلسه به دور آن نت کشیده می شود بیشتر و بیشتر می شود.
گاهی این مشكل ناشی از عدم تمرین كافی هنرجو است و گاهی نیز به دلیل عدم توجه او به توصیه های شما است. ممكن است مشكل در نتیجه تركیبی از هر دو علت باشد ولی صرفنظر از اینكه علت چه باشد نتیجه كاملا مایوس كننده است. در چنین شرایطی همه توان خود را صرف كنید تا با اعمال خلاقیت در تدریس بتوانید به این مشكل غلبه كنید و انگیزه او برای تمرین را بالا ببرید و از یكنواختی كلاسها جلوگیری كنید. اگر بار اول موفق نشدید چندین بار تلاش كنید.... اگر نشد محض رضای خدا دیگر ادامه ندهید... ادامه كار به این صورت چیزی جز حماقت نیست!
هنرجوی شما چهقدر شبیه به هنرجوی موش خرما! است؟
الف- هنرجو در تمامی جلسات دقیقا چنین مشكلی دارد (10 نمره)
ب- فقط در برخی از دروس پیشرفت داشته است ولی در بیشتر آنها چنین وضعیتی دارد (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی چنین مشكلی دارد (2 نمره)
د- تابحال چنین مشكلی نداشته است.(0 نمره)
نوع دوم : هنرجوی بی انگیزه
هنرجوی بی اتگیزه هنرجویی است كه بیش از حد غر میزند و به دلیل افكار منفی هرگز نسبت به انجام كاری انگیزه ندارد و هیچ كاری را با رغبت انجام نمیدهد . وقتی به او درسی را تحویل میدهید تنها چیزی كه می توانید انتظار داشته باشید تسلیم شدن در مقابل اوست!!! و انرژی مورد نیاز برای اینكه بتوانید در او ذره ای حركت و انگیزه ایجاد كنید شما را بسیار سریعتر از آفتاب سوز شدن در سیاره عطارد پیر میكند!!
ما مدرسین اغلب با ارائه درس جدید، كنسرت دوره ای و آموزش تكنیكی كه تا قبل از این به هنرجو نگفته بودیم میتوانیم اورا ترغیب كنیم ولی در مواجهه با هنرجویان بیخیال و خنثی هیچ یك از این اقدامات نمی تواند كوچكترین انگیزه و پیشرفتی در او ایجاد كند.
هنرجوی شما چهقدر بی انگیزه است؟
الف- هرگز انگیزه ای نداشته است(10 نمره)
ب-بیشتر اوقات بی انگیزه است(6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی چنین مشكلی دارد (2 نمره)
د- تابحال چنین مشكلی نداشته است.(0 نمره)
نوع سوم: هنرجوی شبح
این دسته هنرجوها معمولا بیشتر از حد معمول كلاس خود را كنسل میكنند. بعضی اوقات قبل از كنسل كردن با شما تماس میگیرند و عباراتی نظیر : " من مریض شدم/این هفته تكالیف مدرسهزیاد بود/ بابا نتونست بیاد منو برسونه آموزشگاه/ بند كفشهام خیلی سفت گره خورده بودند و من نتونستم بازشون كنم!" رو بیان میكنند ولی دركل بیشتر اوقات ممكن است اطلاع هم ندهند.
مشكل وقتی بزگتر میشود كه شما واقعا نمیتوانید صد درصد حدس بزنید كه او سركلاس حاضر میشود یا نه و در نتیجه نمیتوانید برنامه ریزی دقیقی برای وقت كاری خود انجام بدهید و هنرجوی دیگری را برای آن ساعت ثبت نام كنید. بعضی از دروس و مطالبی كه نیازمند كار بی وقفه و جلسات منظم است را هرگز نمی توانیم به آنها آموزش دهیم.
مشكل دیگر ما با این شبح ها این است كه والدین آنها انتظار دارند كه فرزندشان به صورت كاملا ساختاری و بنیادی دورس خود را فراگرفته و به نشانه اعتراض به شما میگویند :" شما پول 10 جلسه رو گرفتید ولی كاسپر من فقط هفت درس رو اجرا كرده"، "كاسپر من بهتره با معلم دیگه ای كار كنه، من كه اصلا راضی نبودم از كلاس شما".
هنرجوی شما چقدر شبیه به یك شبح! است؟
الف- بیشتر اوقات كلاس را كنسل میكند. در طول یك ترم به صورت اتفاقی دو جلسه متوالی به كلاس میآید (10 نمره)
ب-در طول ترم چندین بار بدون برنامه ریزی كلاس خود را كنسل میكند (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی چنین مشكلی داشته است (2 نمره)
د- همیشه طبق برنامه حضور دارد(0 نمره)
نوع چهارم: هنرجوی بی كتاب
وقتی شما درسی را به هنرجو تحویل می دهید انتظار دارید كه او كتاب مربوط به آن درس را همراه خود داشته باشد. دقیقا همان كتاب! نه كتاب دوره قبل، نه كتاب خواهرش!! همان كتابی كه همیشه تمرین ها را از روی آن اجرا میكند... حداقل یك بار انتظار دارید كه او كتابش را درست سر كلاس بیاورد!
البته من در خصوص برخی از بچه ها كه به طور ذاتی كمی حواسپرت و سربه هوا هستند گذشت و حوصله بیشتری به خرج میدهم. ولی بسیاری از آنها كه همواره كتاب خود را اشتباهی به سر جلسه میآورند و یا اصلا كتابی با خود نمیآورند من را عصبانی می كنند، اینها همان هنرجویانی هستند كه با خیال راحت بدون آوردن راكت تنیس بازی میكنند!!! و یا بدون بلیط به كنسرت میروند. در واقع آنها وقتی كاری را درست انجام میدهند كه برایشان اهمیت بالایی داشته باشد. من واقعا عذاب می كشم وقتی میبینم هنرجو هربار چندین دروغ سرهم میكند تا نیاوردن كتابش را توجیه كند ولی در ظاهر عمیقا خود را علاقه مند به موسیقی جلوه می دهد.
چگونه میشود بدون منابع مورد نیاز درس را تحویل داد؟ در چنین حالتی من باید سه برابر یك هنرجوی عادی وقت و انرژی صرف كنم تا درسی را با او به پایان برسانم. پس از من انتظار نداشته باشید تا درس دیگری را با او شروع كنم!
آیا هنرجوی شما بدون كتاب به سر جلسه میآید؟
الف- بیشتر اوقات بله، من حتی مطمئن نیستم بداند كتابش را كجا گذاشته است (10 نمره)
ب-انتظار دارم در طول ترم چندین بار این اتفاق بیافتد (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی چنین مشكلی داشته است (2 نمره)
د- هرگز (0 نمره)
نوع پنجم : هنرجوی پرحرف
این مورد را با هنرجویانی كه به طور طبیعی كمی خوش صحبت هستند اشتباه نگیرید. بعضی از هنرجویان بسیار خوب من اگر به آنها اجازه بدهم، قبل شروع درس حسابی صحبت میكنند. دقت كنید كه درك موقیعت وزمان مناسب برای صحبت كردن وجه تمایز این هنرجوها با سایرین است. آنها به خوبی درك میكنند كه چه زمانی باید ساكت باشند و فقط گوش بدهند.
هنرجوی پرحرف اصلا به موقعیت توجهی ندارد. هر بار كه میخواهید مطلبی را به او توضیح دهید بعد از گفتن دو جمله او بدون توجه به موضوع وارد صحبت های شما میشود و كلا موضوع بحث را عوض میكند. بیشتر زمان و انرژی شما در كلاس صرف این میشود كه از موضوع انحرافی خارج شده و دوباره به موضوع بحث اصلی بازگردید.
به طور كلی هنرجوی پرحرف دو سلاح اصلی مدرس را از او میگیرد: 1- برقراری ارتباط ؛ 2-برنامه ریزی وظایف و كارها. كلاس شما به مدت نیم ساعت شاهد صحبتهای یك طرفه او است و بعضی اوقات شما احساس میكنید كه حضور شما در كلاس بیهوده است!! بهتر است یك آیینه به آنها بدهید تا صحبت را با آن ادامه بدهند و خودتان بروید و یك فنجان چای بخورید و وقت كلاس او را به هنرجوی دیگری بدهید!
چه قدر هنرجوی شما شبیه به یك هنرجوی پرحرف است؟
الف- او در طول كلاس چیزی نمیشنود و مدام حرف می زند(10 نمره)
ب-به طور ثابت حرف نمی زند ولی بسیار مایل است كه سر صحیت را باز كند (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی چنین مشكلی داشته است (2 نمره)
د- هرگز، او همیشه میداند كه چه زمانی باید فقط گوش دهد (0 نمره)
نوع ششم : مجسمه
این دسته از هنرجوها نقطه مقابل هنرجوی پرحرف هستند. نه تنها هرگز حرف شما را قطع نمیكنند بلكه به ندرت میتوانید حرفی یا سوالی از آنها بشنوید. در بدترین حالت كوچكترین واكنشی در چهره آنها نیز دیده نمیشود و شما احساس میكنید برای مجسمه های موزه درس میدهید.
مشكل اصلی اینجا حركت است ــ شما نه تنها مسئول شروع یك فعالیت هستید بلكه به همان میزان باید در جهت استمرار آن نیز تلاش كنید. وقتی شما برای چند لحظه تدریس را متوقف میكنید تا نفسی تازه كنید، هنرجو همانطور ساكت نشسته و به شما خیره میشود و منتظر ادامه درس است. درست همانند هنرپیشه با استعدادی كه مجبور است در مقابل بازیگری خشك و بدون حس بازی كند، احساس میكنید كه خلاقیتتان ته كشیده است و در همان حالت زیرچشمی نگاهی به ساعت میكنید و برای اتمام كلاس لحظه شماری میكنید و مجددا از خودتان می پرسید:"چرا این كار رو با خودت میكنی؟ "
چه قدر هنرجوی شما شبیه به یك مجسمه است؟
الف- همیشه همین طور است. فكر میكنم باید نبضش رو كنترل كنم تا ببینم زنده هست یا نه(10 نمره)
ب-هر از چندگاهی حركتی در او مشاهده میشود ولی گفتگو كاملا یك طرفه است (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی چنین مشكلی داشته است (2 نمره)
د- هرگز(0 نمره)
نوع هفتم : هنرجوی بی تمرین
به نظر من چنین هنرجویی از همه هنرجوها ناامید كننده تر است و سطح انتظارات معلم و هنرجو را به پایین ترین میزان كاهش میدهد. روشهای بسیار متنوعی برای ترغیب هنرجو وجود دارد(میتوانید به كتاب Practicopedia اثر نویسنده این مقاله مراجعه كنید) ولی وقتی هنرجویی با اعمال این روشها باز هم نتواند تمرین كند هر درسی كه به او بدهید شما را بیشتر به سمت مرگ تدریجی سوق میدهد. در واقع نقش مدرس در اینجا تركیبی از پرستار (جهت نگهداری از بچه )و داروی مسكن موقتی (برای التیام آرزوهای موسیقایی والدین این بچه) است.
مراقب باشید در این مورد عجولانه قضاوت نكنید. بسیاری از هنرجویان بسیار موفق من در ابتدا تمرین بسیار كمی داشتند و با اعمال روشهای خاصی به مسیر اصلی آموزش و تمرین باز گشته اند.
چقدر هنرجوی شما شبیه به هنرجوی بدون تمرین است؟
الف- هیچ نشانه ای از تمرین به چشم نمیخورد و من همچنان منتظرم او در یكی از جلسات با تمرین حاضر شود(10 نمره)
ب-به غیر از تمرینات پیش از كنسرت آموزشگاهی تقریبا هیچ تمرینی ندارد (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی چنین مشكلی داشته است (2 نمره)
د- همیشه تمرین كافی دارد(0 نمره)
نوع هشتم :هنرجوی مشاجره گر
من نیازی ندارم كه هنرجویی عقاید و ایده های من را پرستش كند و همواره مطیع من باشد. در واقع همیشه از بحث هایی كه منجر به بروز ایده ای بهتر و كاراتر نسبت به روش و پیشنهاد من باشد استقبال میكنم. اما افرادی هستند كه در مقابل همه ایده ها و روشهای پیشنهادی شما جبهه میگیرند و معترض هستند.
در واقع به جای اینكه 30 دقیقه در خصوص نحوه انگشت گذاری بحث و صحبت كنید، 30 دقیقه به بحث و استدلال او برای اثبات اشتباه بودن روش شما و درست نشان دادن ایده ای قدیمی تر گوش میدهید. آنها به شما به چشم یك معلم نگاه نمی كنند، بلكه شما را مانعی در كره زمین میبینند كه با ایده ها و روشهایی كه آنها از قبل میدانستند مخالفت میكنید.
بنابراین اگر در كلاس توضیح اینكه نشانه f در خط موسیقی به معنای نواختن با صدای بلند تر است شما را به سمت مناظره و مشاجرهای سقراطی سوق میدهد تعجب نكنید كه آنها دیگر نیازی به شما ندارند. اگر او به شما گفت كه منظور از f در خط موسیقی نواختن نت فا است حق را به آنها بدهید، ولی از آنها را بخواهید از این به بعد این ایده را در كلاس درس استاد دیگری بیان كنند.
چقدر هنرجوی شما شبیه به هنرجوی مشاجره گر است؟
الف- تقریبا هر بار پیشنهادی به او میدهم با من بحث میكند (10 نمره)
ب-بعضی مواقع نظر من را قبول می كند ولی عموما بسیار سخت پیشناهاداتم را قبول می كند (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی چنین مشكلی داشته است (2 نمره)
د- هرگز(0 نمره)
نوع نهم: والدین سختگیر
ممكن است شما هنرجویی داشته باشید كه بسیار با استعداد و فعال باشد ولی هر وقت والدین آنها را میبینید دوست دارید خود را در كمد پنهان كنید! كار با والدین سخت گیر بسیار دشوار است. آنها همیشه به خودشان این حق را میدهند كه كلاس فرزندشان باید بیشترین بازدهی را داشته باشد و همیشه از شما و فرزندشان طلبكار هستند. آنها همیشه در حین تدریس دخالت می كنند و فرزندشان را به خاطر یك اشتباه بسیار ساده سرزنش می كنند و جالب اینجاست كه 10 دقیقه از زمان كلاس بعدی شما را نیز صرف سوالات و توضیحاتشان میكنند. همه این موارد موجب افزایش استرس كاری شما میشود و دقت كنید كه تدریس موسیقی باید به طور كلی فارق از استرس انجام شود. به نظر من بهتر است از ادامه كار در چنین شرایطی منصرف شوید.
چهقدر والدین هنرجوی شما سختگیر هستند؟
الف- اصلا حرفش را هم نزنید. فكر میكنم برای درمان نیاز به روانپزشك دارم! (10 نمره)
ب-تاحدودی توضیحات من آنها را قانع می كند ولی فهماندن مسائل به آنها بسیار سخت است (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی قانع كردنشان سخت است (2 نمره)
د- همیشه خوش برخورد و عالی هستند(0 نمره)
نوع دهم : هنرجویی كه همیشه نمیتواند!
روانشناسان ورزشی، اهمیت بسیاری برای خوش بینی و فكر مثبت قائل هستند. همه ما میدانیم هنرجویانی كه همیشه نیمه پر لیوان را میبینند همواره اجرای بهتری دارند. ولی سوال اصلی در این جا این نیست كه هنرجو نیمه خالی لیوان را می بیند یا نیمه پر را. مهم این است كه از نظر هنرجو چگونه میتوان نیمه خالی لیوان را پر كرد.
متاسفانه برخی از هنرجویان نه تنها همیشه نیمه خالی لیوان را میبینند بلكه هرگز نمیتوانند تصور دیگری از وضعیت لیوان در ذهنشان جای دهند. آنها دائما میگویند: " همیشه همینجوریه!"، "اصلا چرا باید برای بهتر شدنش تلاش كنم؟"
اینكه هنرجو در برخی از مراحل یادگیری ممكن است به چنین حالتی برسد كاملا طبیعی است. بخشی از وظیفه ما مدرسین این است كه او را در پر كردن نیمه خالی لیوان تشویق و راهنمایی كنیم. اما اگر تمامی تلاشهای بیوقفه شما در ترغیب و انگیزش او منجر به جملات :" نمیشه اجراش كرد!" "من هیچ وقت نمیتونم این قطعه رو درست اجرا كنم" شود، همین پیشگویی و انتظار منفی آنها موجب شكست در آموزش میشود.
وقتی شما به هنرجو درسی را ارائه میدهید كه اجرای آن به سادگی امكانپذیر است ولی او در اولین واكنش میگوید :" من نمیتونم این درس رو اجرا كنم" و شما را به سمت این باور هدایت میكند كه او واقعا نمیتواند این درس را اجرا كند وقت آن رسیده كه عذر او را بخواهید.
چقدر هنرجوی شما به گفتن "من نمیتوانم" عادت دارد؟
الف- هنرجوی من كلا لیوان را خالی می بیند و احساس میكند لیوان سوراخ است و درون آن سم ریخته اند! (10 نمره)
ب-برخی اوقات دست از تفكر منفی بر میدارد (6 نمره)
ج- به صورت موردی و اتفاقی دچار چنین افكاری است ولی نه به اندازه ای كه یادگیری را مختل كند (2 نمره)
د- هرگز(0 نمره)
ارزیابی نمرات
0-25
این امتیاز عموما به هنرجویان تراز اول تعلق میگیرد. البته ممكن است بسیاری از هنرجویان شما بعد از مدتی تلاش و همكاری متقابل بتوانند به این سطح ارتقاء پیدا كنند.
26-50
هیچ مدرسی علاقه ندارد در مورد هنرجویان این سطح تصمیمی بگیرد ــچرا كه امید به ارتقاء هنرجویان این سطح بسیار بالا است و با اعمال خلاقیت و تلاش میتوان آنها را به سطح 0-25 رساند.
51-75
اگر نتوانید در هنرجویان این سطح تغییری ایجاد كنید، درآمد حاصل از آنها به طور مستقیم صرف درمان شما خواهد شد! با ادامه یافتن تدریس به چنین هنرجویانی كم كم جملاتی نظیر " دیگه وقتشه یه استراحتی به خودم بدم" رو به زبان میآورید و ممكن است بعضی وقت ها در گوشهای بنشینید و ناخن خود را جویده و اسم هنرجو را مدام زیر لب تكرار كنید!!!
76-100
گفتن اینكه وضعیت چنین هنرجویانی ناشی از كم كاری خود آنهاست و یا امری ژنتیكی و ارثی است كار بسیار دشواری است ولی در هر دو حالت این مشكل شما نیست. خلاصه كلام این كه این كار را با خودتان نكنید! هرچه سریعتر گوشی تلفن را بردارید و بخشی از زمان ارزشمند خود را بازیابی كنید.