از میان عناوین

×

خطا

Passed variable is not an array or object, using empty array instead

هشت نکته‌ی بسیار مهم در تمرین بداهه نوازی موسیقی جَز

  • سه شنبه, 16 شهریور 1395 ساعت 06:25
  • منتشرشده در مطالب آموزشی
  • بازدید 8635 دفعه

بياييد از همین ابتدا کاملا صادقانه صحبت کنیم... اساتید گرانقدر من توصیه‌ها و نکات بسیاری رو به من گوشزد کردند که باید به شما بگم من به خیلی از اونها عمل نکردم!


چرا به توصیه ها گوش ندادم؟

واقعا نمیدونم دلیلش چی بود. ناپختگی .. کله شقی . یا اینکه فکر میکردم موضوع اصلا اینها نیست. تصور میکردم حتما نکات و مسائل دیگری هم هست . نکات مهمتر، نکات پیچیده تر و بهتری که اهمیت بیشتری دارند.

ولی این ۸ موردی که میخوام درموردشون صحبت کنم به نظرم از هر توصیه‌ی دیگری مهم تر هستند و من همچنان دارم در مورد اهمیت و نقش اونها تحقیق می‌کنم. هر وقت که از مسیر اصلی منحرف شدم متوجه شدم یکی از این نکات رو جدی نگرفتم. دوست دارم این توصیه ها رو با شما هم درمیون بگذارم و امیدوارم دونستن این نکات بتونه به شما تو پیدا کردن مسیر درست یادگیری و شکوفا شدن توانایی و استعدادهای موسیقایی‌تون کمک کنه.

نویسنده : Forrest Wernick

ترجمه : محسن جوزی

 

۱- گوش دادن به موسیقی جَز مهمترین کاری هست که میتونین انجام بدید.

من میدونم که شما فکر می‌کنین به موسیقی جَز گوش میدین. اما آیا واقعا شما دارین به موسیقی جَز گوش میدین ؟

وقتی داخل ماشینتون هستین به موسیقی پاپ امروزی گوش میدین؟ ــ منم مثل شما مقصرم و خیلی وقتا تو ماشین به کانال‌های رادیویی که گوش میدم موسیقی تولید شده با کامپیوتر پخش میکنند. آیا اون گروه‌های قدیمی هنوز هستن ؟! ـــ‌ آیا به چارلی پارکر و ترین گوش میدین یا رادیوتون رو کانال محلی جَز تنظیم می‌کنین؟

 آیا در طول روز اصلا احساس می‌کنید باید به موسیقی جَز گوش بدید؟ یا اینکه از سر اجبار دارین جَز گوش میدین؟

آیا واقعا هر روز هفته بدون استثناء موسیقی جَز گوش میدین؟ این کار رو مجبوری انجام میدین یا اینکه عاشق شنین صدای جَز هستین؟

 

هرگز اهمیت گوش دادن به موسیقی جَز رو دست کم نگیرید.

 

این که ما چی می‌نوازیم و در آینده  چه جایگاهی در موسیقی  ميخواهيم داشته باشيم، همه و همه تحت تأثیر چیزهایی هست که الان داریم میشنویم.

البته منظورم این نیست که فقط باید موسیقی جَز گوش بدیم. فقط مطمئن بشید که شما واقعا دارید جَز گوش میدین ، دوسش دارید و باهاش ارتباط برقرار می‌کنید.

 نوازندگان بسیاری هستند که مدعی اند حتی یک خط از موسیقی نوازنده‌ی محبوبشون رو از روی نت و یا در کلاس یاد نگرفتند ولی می‌تونند درحد قابل قبولی اون رو برای شما اجرا کنند. واقعا چطوری این کار رو انجام میدن ؟

با شنیدن!

وقتی به موسیقی گوش میدیم تحت تأثیر قرار می‌گیریم. هر چقدر که بیشتر وعمیق تر به موسیقی گوش بدیم به همون اندازه تأثیر بیشتری روی ما میذاره.


من مطمئنم شما هم میتونید این کار رو انجام بدید ....

آیا تابحال براتون پیش اومده که بعد از رفتن به کنسرت نوازنده‌ی محبوبتون و یا بعد از یه ساعت گوش دادن به آهنگ مورد علاقتون به شدت احساس کنید که باید ساز بزنید‌؟ بعد که به سراغ سازتون میرید احساس می‌کنید که نوازندگی‌تون بهتر شده ؟ انگار با گوش دادن تونستید تکنیک، صدا و مفهوم موسیقی رو درک کنید.

 بله .... این همون قدرت گوش دادن هست. این قدرت میتونه تکنیک نوازندگی، نحوه به دست گرفتن ساز، نحوه دمیدن در ساز، شیوه‌ی لمس کلاویه‌ها و نحوه شنیده شدن موسیقی رو در شما متحول كنه. سعی کنید که گوش دادن به موسیقی رو مثل کار و رفتار روزانه برای خودتون تعریف کنید. چیزی که همش به فکرش هستید... چیزی که بدون اون نمیتونید روزتون رو به آخر برسونید.

پس هر چه سریعتر گوش دادن رو شروع کنین :

  • به آپارات،  یوتیوب ، اسپاتیفای و یا هر سایت دیگر پخش موسیقی برید.
  • اسم نوازنده یا خواننده مورد نظرتون رو جستجو کنین و شروع کنین به گوش دادن اجراهاش.
  • تو اینترنت به دنبال لیستی از نوازنده ‌های مشهور بگردین . یه چیزی شبیه این لیست که من برای نوازنده‌های ساکسیفون پیدا کردم.
  • بعد در مورد هرکدوم از اونها شروع به جستجو کنین و به اجرای آثارشون گوش بدید.
  • از هر وقت مرده و فرصت کوتاهی که دارید برای گوش دادن استفاده کنید.
 

۲- مطالعه ، اجرا و لذت بردن از موسیقی کلاسیک رو در برنامتون قرار بدید

شما دوست دارید جَز کار کنین، درسته؟‌

حالا که قرار هست جَز کار کنیم، اصلا چه لزومی داره که موسیقی کلاسیک گوش بدیم و یا اجرا کنیم؟ 

واقعیت اینه که من هم متأسفانه یه زمانی این اعتقاد رو داشتم و همین موضوع هم موجب شد که من تو تکنیک نوازندگی و درک مفاهیم موسیقی عقب بمونم. مشکل اینجاست که وقتی شما در مسیر آموزش جَز قرار می‌گیرین به ندرت در مورد این موضوع چیزی می‌بینید و می‌شنوید.

سالها پیش که در مدرسه موسیقی لامونت مشغول به تحصیل بودم، آقای آرت بوتون، یکی از بهترین اساتید اون مدرسه همیشه اهمیت یادگرفتن موسیقی کلاسیک رو به نوازند‌های ساکسیفون گوشزد می‌کرد و معتقد بود این کار باعث میشه تا اونها از هر نظر در موسیقی رشد کنند.

اون موقع من نمیتونستم این موضوع رو درک کنم. با خودم میگفنم : «‌ من اینجا اومدم جَز یاد بگیرم!‌ چرا باید وقتم رو با این چیزا تلف کنم ؟ » . آرت به خوبی می‌دونست که که میخواد چیکار کنه و ای کاش من اون موقع به حرفش گوش میدادم. ولی بعدها که این موضوع رو درک کردم سعی کردم تا جبرانش کنم. شاید کمی دیر شد ولی مهم اینه که انجامش دادم.

سالها زمان برد تا ‌بتونم تأثیر موسیقی کلاسیک رو در نوازندگیم لمس کنم!

بعضی وقت‌ها ما خودمون به تنهایی اهمیت مسائل رو به درستی درک نمیکنیم و حتما باید ببینیم یکی از اسطوره‌های ما اون رو انجام میده و بعدش ما هم به اون موضوع باور پیدا می‌کنیم. من به شما اطمینان میدم که بسیاری از اسطوره‌های موسیقی جَز زمان بسیاری رو به فراگیری و اجرای موسیقی کلاسیک اختصاص دادند.

حالا وقتشه که موسیقی کلاسیک رو به تمریناتتون اضافه کنید:

  • یکی از متدهای آموزش موسیقی کلاسیک رو انتخاب کنین و کار رو با اون شروع کنید.
  • تمرین‌ها و قطعاتی رو پیدا کنید که اجرای اونها شما رو وادار کنه تا تکنیک نواختن و انگشت گذاری‌ خودتون رو تقویت کنید. سعی کنید تا اون تکنیک رو یاد نگرفتین ازش عبور نکنید.
  • دوباره به یوتیوب،  اسپاتیفای و یا سایر منابع پخش موسیقی آنلاین سر بزنید. آثار آهنگسازای کلاسیک  رو که دوست دارید رو پیدا کنید و مدام به اونها گوش بدید.
  • از لیست های شبیه این لیست استفاده کنید تا تاریخچه‌ کاملی از دوره‌ی مورد نظرتون رو مورد بررسی قرار بدید.
 

۳- دزدیدن هم يه قسمت از كار رو تشكيل ميده

قطعات رو به صورت گوشی یاد بگیرید!


دوست دارید بهتر نوازندگی کنید ؟‌ قطعات رو به صورت گوشی یاد بگیرید!

دوست دارید قطعه مورد علاقتون رو یاد بگیرید ؟‌ اون رو به صورت گوشی یاد بگیرید!

در مورد هر چی که بخواهین بدونین بهتره از روش یادگیری با گوش استفاده کنید. همه‌ی جواب‌ها داخل قطعه‌ی ضبط شده هست .... و این تا یه نقطه‌ای درست هست ...

قطعات ضبط شده تنها بخشی از سوالات شما به ابداع و خلاقیت رو پاسخگو هستند و پاسخ باقی سوالات در خود شماست!

میبینید؟ هر چی که دوست دارید رو میتونید بدزدید. این کار اصلا اشتباه نیست . گرچه برخی این کار رو توصیه می‌كنند و برخی دیگه به شدت از اون متنفرند.

من خیلی از چیزهایی که بهم الهام شده رو از تمرین عبارت‌ها، موسیقی ها و توالی هایی که گوش میدادم دریافت کردم. خوب هدف چیه ؟ تکرار دوباره‌ی ایده‌های دیگران ؟
من اینجوری فکر نمیکنم ولی خیلی ها به اشتباه فکر میکنن این کار چیزی جز تکرار بیهوده‌ی تفکرات نوازنده‌های بزرگ نیست ...

هدف اینه که از این اطلاعات به عنوان یه مدل استفاده کنیم...

برای اینکه بتونیم در جای دیگه ازشون الهام بگیریم ... برای اینکه این چیزهارو با سایر ایده‌هامون ترکیب کنیم و یه ایده‌ی تازه ایجاد کنیم.

سعی کنید هرچقدر میتونید از اسطوره‌هایی که دوسشون دارید درس بگیرید و از اینکه ایده‌های اون‌ها رو تکرار می‌کنید اصلا نباید احساس بدی داشته باشید. بعد باید بهشون فکر کنید و اونها‌ رو تو ذهنتون دسته بندی ومدیریت کنید تا هر وقت که جاش بود و احساس کردید به دردتون می‌خوره ازشون استفاده کنید.

شما قرار نیست که کار Coltrane رو کپی برابر اصل کنید!‌ شما میخواهین ایده‌های اون رو از آثارش استخراج کنید، بعد از اون ایده‌ها یه چیزایی یاد بگیرید و از دید خودتون بهشون فکر کنید و در زمان مناسب ازشون استفاده کنید.

پس بیایید از ایده‌های نو در تمرینات استفاده کنیم:

  • دفعه بعد که خواستید کاری رو به صورت گوشی دربیارید به اهدافتون فکر کنید. با خودتون فکر کنید که با چه مشکلاتی روبرو هستید و دوست دارید اونها رو حل کنید.
  • از کپی برداری محض دوری کنید ــ‌ مگه اینکه هدفتون این باشه که اون کار رو بدون هرگونه تغییر کپی برداری کنید ـــ‌ سعی کنید از تکرار ایده دیگران درس بگیرید، نه اینکه فقط اونها رو تکرار کنید.
  • از چیزهایی که یاد گرفتید به شکلی نو و تازه استفاده کنید. سعی کنید این ایده‌ها رو با ایده‌های دیگری که تو ذهنتون هست ترکیب کنید و طعم جدیدی ایجاد کنید.

 

 

۴- هر روز به سبک نوازندگان جَز گوشتون رو تربیت کنید!

من دانشجوی سال اول بودم و رو صندلی کلاس تربیت گوش در مقابل استادم نشسته بودم
فورست !‌ بیدار شو !

ساعت ۸ صیح بود و هوا روشن شده بود. ولی من خیلی تو حس نبودم ...

«‌میتونی اسم این فاصله‌ای رو که برات میزنم رو بگی ؟»

یه مکث کوتاه .... کمی فکر کردم ... اوم ... و حدس زدم ...

پرسیدم : «ششم کوچک؟ »

« بله ... درسته ! کارت خوب بود»‌

ولی آیا واقعا کارم خوب بود ؟ آیا این نوع تمرین تربیت شنوایی در دنیای واقعی به درد من میخوره ؟ تو دنیایی که من دوست دارم درلحظه بداهه نوازی کنم و با هارمونی کلنجار برم !

نه!

این نوع تمرینات تربیت گوش برای اونهایی که به دنبال بداهه نوازی هستند خیلی کاربرد نداره.درسته كه این روش من رو با فواصل و آکوردها آشنا کرد ولی به طور کلی روش درستی نبود.

 

تربیت گوش برای یه نوازنده‌ی جَز باید طوری باشه که بتونه به سادگی و با سرعت بالا به صورت خودکار فواصل و هارمونی رو تشخیص بده....

این مهارت فقط از طریق کارمداوم با صدا به دست میاد. این کار خیلی ساده‌ست و شما به راحتی میتونید ازش استفاده کنید:

  • یه صدا، فاصله و یا یک آکورد رو انتخاب کنید.
  • بعد اون رو اونقدر تکرار کنید و رو ساز اجراش کنید تا بین اطلاعات شنوایی و اطلاعات ذهنی ارتباط مستقیم برقرار بشه.
  • به عنوان مثال وقتی فاصله‌ی ششم کوچک رو به طور مداوم اجرا می‌کنید ابتدا همش باید با خودتون فکر کنین که این فاصله یه فاصله ششم کوچک هست. ولی بعد از تمرین زیاد متوجه میشید که با شنیدن این فاصله، دیگه بدون فکر کردن میتونید تشخیص بدید که این فاصله ششم کوچک هست. شما دیگه این فاصله رو به صورت آنی تشخیص میدین.

این مفهوم بسیار ساده‌ هست اما رسیدن به تشخیص آنی ، زمان و تمرین زیادی میخواد. البته یادتون باشه که مجبورید برای قابل استفاده شدن مفهوم تربیت شنوایی این زحمت رو به جون بخرید.

هیچ وقت تمرین تربیت شنوایی عمیق رو دست کم نگیرید. اگر از همین امرزو شروع کنید چند ماه دیگه مهارت شنوایی‌ شما متحول میشه.

پس برای اینكه گوشتون رو به شكل واقعی تقويت كنيد از همین الان دست به کار بشید:

  • برای خودتون برنامه ریزی کنید، با این هدف که روزی ۱۵ دقیقه رو به تربیت گوش اختصاص بدین
  • اونقدر بر روی صدا تمرکز کنید تا اون رو درک کنید.
  • همیشه فكر كنید که چه‌طوری میتونید تربیت شنوایی رو به صورت عملی در تمرين به کار بگیرید.

 

 

۵- اگر اشتباه تمرین کنید ممکنه همه‌ی ۱۰۰۰۰ ساعت رو به هدر بدهید! *

من عاشق گلف هستم!

بازیم خیلی خوب نیست و غیر از چند بار محدود که  اونم تنها یه نیمه بازی کردم تجربه‌ی دیگه‌ای از این ورزش ندارم.

حالا تصور کنید بدون هرگونه کمک و راهنمایی بخوام تو این ورزش حرفه‌ای بشم. ساعت‌های زیادی رو در روز صرف تمرین می‌کنم و این تمرینات رو سالهای متمادی ادامه میدم. باید روز به روز پیشرفت کنم و کارم بهتر بشه . درسته ؟

بله . ممکنه !‌ اما امکان داره به دلیل تمرینات نادرست، حرکات و رفتارهای اشتباه زیادی رو در خودم پرورش بدم. از طرفی با تمرینات منظمی که روزانه انجام میدم این رفتارهای اشتباه هر روز بیشتر از روز قبل در من تقویت میشه و به همون نسبت ترک و اصلاح کردن اونها سخت تر میشه.

هر روز که میگذره اوضاع وخیم تر میشه ولی چون زیاد تمرین می‌کنیم فکر میکنیم اوضاع داره بهتر میشه!

حالا تصور کنید اگر به جای اینکه‌ خیلی سریع تمرینات رو شروع کنم کمی تحقیق می‌کردم و میدیدم که مردم چه‌جوری این ورزش رو یاد میگیرند و حرفه‌ای کار می‌کنند، شرایط به طور کلی فرق می کرد. ابتدا چند تا از افراد سرشناس در این ورزش رو می‌شناختم و با مطالعه بر روی زندگی حرفه‌ای اونها سعی می‌کردم تا نکات مهمی که به اونها کمک کرده تا موفق بشند رو کشف کنم. بعد یه مربی خصوصی میگرفتم تا مسیر رو به من نشون بده و زیر نظر اون تمریناتم رو شروع می‌کردم.

اگر در ابتدا کمی مطالعه و جستجو کنیم، میتونیم مطمئن بشیم که وقتمون به هدر نمیره و تمرینات تأثیر مثبتی در روند آموزش ما داره و کمتر احنمال داره که رفتار و عادت نادرستی در ما شکل بگیره.

همه‌ی ۱۰۰۰۰ ساعت ها باهم برابر نیستند. 

سعی کنید هر تمرینی که انجام میدید مفید باشه و هرگز صرفا برای این که تمرین کرده باشید تمرین نکنید.

از همین امروز تمرین مفید رو در برنامه قرار بدین:

  • هرگز از اینکه روزی ۴ ساعت دارید تمرین میکنید و زمان زیادی بابت تمرین صرف می‌کنید فریب نخورید!
  • در حین انجام تمرینات باید به طور مداوم کیفیت و اثر بخشی تمرین رو کنترل کنید و مطمئن بشید که تمرینات شما رو در مسیر درست پیش میبرند.
  • اجرای خودتون رو ضبط کنید و به دقت گوش کنید. البته در اوایل این کار شبیه گوش دادن به صدای خودتون هست. وقتی آدم اولین بار به صدای خودش گوش میده احساس میکنه که صدای بدی داره! خیلی به خودتون سخت نگیرین. بعد از گذشت زمان این موضوع بهتر میشه.
  • تمرین شما بیشتر باید بر روی چیزهایی که مشکل دارید متمرکز بشه. نه اینکه بیهوده وقت رو برای تمرین چیزهایی که به خوبی میدونین از دست بدید(‌ بسیاری از هنرجویان عادت دارند تا قسمتهایی از قطعه رو که به خوبی می‌نوازند بیشتر از قسمتهای مشکل دار تمرین کنند. به همین دلیل علیرغم تمرین زیاد، مشکلات سرجای خودشون باقی می‌مونند).

 *(توضیح مترجم :‌ ۱۰۰۰۰ ساعت در اینجا  اشاره به قانون  ۱۰۰۰۰ ساعت Malcolm Gladwell دارد. او معتقد است با صرف ۱۰۰۰۰ ساعت ميتوان در هر مهارتی به بالاترين سطح رسيد).

 

 

۶- شخصیت موسیقایی خودتون رو در آغوش بگیرید!

 شخصیت موسیقایی شما چیه؟

آیا خشن هستید ؟ یا زیرک و بانفوذ ‌؟‌ غمگین و ناراحت ؟ یا پیچیده ؟

کاراکتر موسیقایی شما چه جوریه؟

در شیوه‌ی خاصی از بداهه‌نوازی که بداهه نوازی کمدي نام داره،‌ ایده‌ی «شخصیت» نقش اصلی رو بر عهده داره. نمیدونم آیا تابحال بداهه نوازی کمیک یا شوهای کمدی نظیر Whose Line Is It Anyway رو دیدین یا نه؟ تو اون برنامه اجرا کنندگان از یه ایده‌ی خیلی ساده و به ظاهر سطحی و ساده استفاده میکنن تا ساعت‌ها موسیقی و یا گفتار کمیک رو خلق کنند.

اما یه چیز بسیار مهم در اینجا نقش کلیدی داره ...

شخصیت اون افراد .

شخصیت اونها موجب میشه تا بتونن در هر لحظه از برنامه با توجه به شرایط اون لحظه رفتار، قیافه و فکرشون رو تغییر بدند.

در واقع جوک ها و پاسخ هایی که به هر یک از شخصیتهای حاضر و یا شرایط  پیش اومده میدند برآمده از شخصیتشون هست.

من خیلی در زمینه کمدی بداهه تخصص ندارم ولی عنوان کردن این مثال کمک می‌کنه تا بتونم منظورم رو از شخصیت موسیقایی یه موزیسین جَز بهتر بیان کنم و این که چرا ما باید درست در ابتدای کارمون به این موضوع فکر کنیم. معمولا ما تمایل نداریم تا در مورد این موضوع فکر کنیم ولی وقتی بهش فکر کنیم میتونیم جواب برخی از سوالاتمون رو پیدا کنیم.

با خودتون فکر کنین که شخصیت موسیقایی شما چه جوریه و یا دوست دارید شبیه چه کسی باشید؟

 شخصیت موسیقایی خودتون رو در تمرینات وارد کنید:‌

  • یه خودکار یا مداد بردارید
  •  ویژگیهای کاراکتر موسیقایی که دوست دارین رو روی کاغذ بنویسید
  • خلاق باشید! اگر فکر می‌کنید می‌تونید این شخصیت رو از دل یه فیلم،  نوشته‌ی ادبی یا هر چیز دیگه بیرون بیارید سریعتر دست به ‌کار بشید!

 

 

۷- اجازه ندین هیچ چیز و هیچ کس احساس شما رو نابود کنه

من عاشق نواختن ساکسیفون هستم .

من عاشق آهنگسازی هستم .

من عاشق گوش دادن به موسیقی هستم.

من عاشق موسیقی هستم.

من هر چی که مربوط به موسیقی میشه رو دوست دارم. نت نوشتن رو کاغذ. هدفون AKG که باهاش تو راه موسیقی گوش میدم. فکر کردن در مورد ایده‌های جدید و ملودی هايی که به ذهنم میرسه...

 احساسات ما گاهی میتونه خیلی شکننده باشه.

ما معمولا دوست داریم یادگیری و شناخت خودمون را با استفاده از چیزهایی که دوست داریم انجام بدیم و اگر شخصی بخواد برای ما یه محدوده‌‌‌ای مشخص کنه ممکنه ضربه‌ی شدیدی به ما بزنه.

من اساتیدم رو به یاد دارم ـــ بله،‌ همه‌ی ما اساتیدی رو تجربه کردیم که خیلی جالب نبودن ـــ گاهی سر هنرجوها فریاد میکشیدن و بهشون میگغتن که خیلی بد ساز میزنن  و بین بچه های کلاس تخريبشون میکردند.

اصلا میدونین چیه ؟ بذارید هر کی هر چی دوست داره بگه ! اصلا مهم نیست. 

این فقط نظر یه نفر در مورد شماست. به‌علاوه اینکه این شما یک ماه دیگه ، یه سال دیگه و پنج سال بعد خیلی با الان فرق خواهید داشت!

یادتون باشه که فقط به خاطر عشق و علاقتون به موسیقی ساز بزنید و اجازه ندید قضاوتها،‌ نتايج مسابقات و انتقادات دیگران به احساس و علاقه‌ی شما ضربه وارد کنه. بعضی وقت‌ها ما باید مغزمون رو دوباره از نو برنامه‌ریزی کنیم تا بتونیم اینجوری فکر کنیم ولی به طور کلی خیلی هم کار سختی نیست.

این یه انتخابه !

 یه راه ساده برای مقابله با این انرژی های منفی اینه که فقط به لذت‌ها و ارتباطی که با موسیقی دارین فکر کنین.

حالا بیایید احساس رو وارد تمرینات کنیم :

  • با خودتون فکر کنید که چرا عاشق موسیقی هستید؟
  • از اینکه تونستید در راه موسیقی قدم بردارید شکرگزار و خوشحال باشید
  • به یاد داشته باشید که این چیزها بسیار زودگذر هستن و اجازه ندید نظر شخصی که چند سال قبل حتی به اندازه‌ی شما هم پیشرفت نداشته شما رو از آینده نا‌امید کنه.
  • تلاش کنید تا از مسیر موسیقی لذت ببرید.

 

 

۸- برای رسیدن یه هدف راه‌های بسیاری وجود داره

برای خیلی از کارها ممکنه مسیر و روش معینی وجود داشته باشه و برای رسیدن به بالاترین حد کمال مجبوریم از اون روش و مسیر استفاده کنیم.

اما بداهه نوازی جَز كاملا متفاوته.

مسیر و یا روشی که برای من خیلی مفید بوده ممکنه برای شما اصلا جواب نده و یا در صورت جواب دادن، اهداف ما ممکنه اونقدر با هم متفاوت باشه که استفاده از اون هیچ نتیجه‌ای به همراه نداشته باشه.

 ولی یه سری از چیز‌ها هستند که قبول کردن و دونستن اونها اساس بداهه نوازی در موسیقی جز محسوب میشه :

  • روابط بین آکورد و گام
  • مطالعه هارمونی
  • تربیت گوش
  • نواختن قطعات استاندارد
  • یادگیری قطعات به کمک گوش

در همین ۵ موضوع بی نهایت تنوع و تفاوت وجود داره.

وقتی حرف از گام و آکورد به میون میاد خیلی‌ها بیشتر به تفکر مُدال فکر میکنین و برخی هم اینجوری فکر نمیکنن.

وقتی در مورد هارمونی صحبت می‌کنیم بعضی ها دوست دارند رو پیانو صداسازی های (Voicing) مختلف رو امتحان کنند و برخی به دنبال این هستند که چه جوری در یه توالی هارمونیک میتونند خطوط ملودی رو کشف کنن.

تربیت شنوایی هم میتونه از بینهایت روش های متفاوت انجام بشه و برای دو موضوع نواختن قطعات استاندارد و همچنین گوشی کار کردن ملودی ها هم همین تنوع وجود داره. آیا شما از روی آثار ضبط شده تمرین می‌کنید؟ آیا ملودی های رو حفظ می‌کنید؟ آیا نت اونها رو می‌نویسید؟ آیا اونها رو تحلیل می‌کنید؟

دیوید بی‌نی‌، نوازنده‌ی مشهور ساکسیفون آلتو ادعا می‌کنه که هرگز هیچ سولویی رو حفظ نکرده ولی خیلی از نوابغ موسیقی جَز این کار رو انجام میدادند. خوب حالا جای تعجب نیست که اون چه جوری تونسته اینقدر خوب در کارش پیشرفت کنه بدون اینکه حتی یه قطعه رو به صورت گوشی در بیاره و نُتش رو بنویسه؟ 

اون با گوش دادن به موسیقی، اجرای قطعات متعدد موسیقی کلاسیک،‌ تربیت گوش و انجام خیلی چیزهای دیگه به این سطح از نوازندگی رسیده ... پس راه‌های بیشماری برای رسیدن به سطوح بالای نوازندگی جَز وجود داره و هر کدوم از این مسیرها رو یه سری چیزهای خاصی تاکید دارند. البته هر کدوم از مسیرها نیاز به صرف وقت و انرژی فراوان برای تمرین و یادگیری دارند.

پس ممکنه مسیری که نوازنده‌ی محبوب شما برای رسیدن به سطوح بالاتر استفاده کرده باشه در مورد شما اثری نداشته باشه. در این صورت باید به فکر مسیر و روشی باشید که به درد شما بخوره.

اگر می‌بینید علیرغم تمرین فراوان و گذشت زمان هیچ تغییری تو شما ایجاد نمیشه روش رو تغییر بدید. چیزهای دیگه رو امتحان کنید و ذهنتون رو برای تغییر ایده ها و تفکرات باز نگه دارید. هرگز در مورد یک روش و یا متد تعصب به خرج ندید.

همیشه مسیرهای بسیار زیادی وجود داره. شما هم باید مسیر خودتون رو پیدا کنید!

 

این هشت نکته رو به خاطر داشته باشید و هر وقت احساس کردید دارید از مسیر درست خارج میشید بهشون رجوع کنید. اگر بهشون به طور عمیق فکر کنید میتونن شما رو دوباره به مسیر اصلی برگردونن.

 

 

 

محسن جوزی

آهنگساز و پیانیست.

 

4 دیدگاه‌ها

  • پیوند دیدگاه محمود پاشایی چهارشنبه, 23 اسفند 1396 ساعت 15:39 ارسال شده توسط محمود پاشایی

    با عرض سلام و ادب ب ادمین
    ایا ایجاد فضای ارتباطی با استاد امکان پذیر هست؟

  • پیوند دیدگاه محسن جوزی شنبه, 19 فروردين 1396 ساعت 00:34 ارسال شده توسط محسن جوزی

    دورد برشما
    من هم سال نو رو تبریک میگم
    افراد مختلف راههای مختلفی رو انتخاب میکنند و اصولا یک را ه ویژه برای رسیدن به این هدف وجود نداره . برای یادگیری موسیقی جز بسیاری از بزرگان یادگیری موسیقی دوره باروک و کلاسیک (‌به ویژه آثار باخ)‌ رو توصیه می‌کنند. به عنوان مثال روشی هست که به نام Bach & Bird مشهور هست و هنرجو به طور همزمان با آثار باخ و چارلی پارکر آموزش جز رو شروع میکنه. دانش شما از موسیقی کلاسیک به نظر من سرعت یادگیری جز رو افزایش میده ...

  • پیوند دیدگاه سبحان دوشنبه, 30 اسفند 1395 ساعت 23:35 ارسال شده توسط سبحان

    سلام جناب جوزی
    سال نو مبارک
    آیا کسی که پیش‌تر با موسیقی آشناست و بخواد پیانو جز یاد بگیره، می‌تونه از پایه برای یادگیری سبک جز اقدام کنه؟
    اگر خیر، چه مقدار آشنایی با نوازندگی پیانو کلاسیک لازمه تا نوازندگی سبک جز رو شروع کنه؟

  • پیوند دیدگاه یوسف یکشنبه, 02 آبان 1395 ساعت 05:43 ارسال شده توسط یوسف

    سلام.
    ممنون. عالی بود.

دیدگاه‌ها

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. پیش از ارسال دیدگاه و یا پرسش، پیشنهاد می‌کنیم نظرات قبلی را مشاهده فرمایید و تا حد امکان از طرح سوالات تکراری خودداری فرمایید. کد HTML مجاز نیست.

فرم ورود

عضویت در خبرنامه