در سال پیش رو ممکن است برنامه ای برای شرکت در امتحانات درجه بندی موسیقی داشته باشید. یا ممکن است خودتان را برای اجرای رسیتال آماده میکنید. برنامه ریزی درست ساعت های تمرین بخش مهمی از تصمیم شما خواهد بود. چرا که انجام تمرینات روتین در کنار سایر فعالیتهای زندگی نظیر درس و مدرسه و کارهای روزانه کاری دشوار است. در واقع ما همیشه زمان کم داریم. برای چه باید عجله کنیم ؟ قطعا اگر ما برنامه ریزی میکنیم تا پاییز امسال رسیتالی را در سالن Carnegie اجرا کنیم نیازی به هول شدن و عجله کردن نیست. چند سال قبل تصمیم گرفتم تا سرعتم را کاهش دهم و نتایج این کار تقریبا باور نکردنی بود.
==============
نویسنده : Ellie Palmer
ترجمه : محسن جوزی
==============
آغاز ماجرا
من برای انجام تکالیف مدرسه، آماده کردن قطعات، تمرینات تربیت شنوایی و کسب تبحر در گام نوازی پیش از هر آزمون به شدت تحت فشار بودم. حجم کار بسیار زیاد و زمان بسیار کم بود. دلم میخواست از این وضعیت خلاص بشوم. دانستن این که افراد دیگری هم در شرایط من بودند باعث دلگرمی و قوت قلبم میشد. با خودم میگفتم حتی لانگ لانگ هم در سن ۹ سالگی مدت کوتاهی از نواختن پیانو دست کشید. یاد مصاحبه اش با مجله بیلبورد افتادم : « معلم من رو از کلاس بیرون کرد و بهم گفت : تو هیچ وقت یه پیانیست نمیشی ... من هم دیگه پیانو نزدم».
اگر نبوغ لانگ لانگ را از من کم کنید، من در سن ۱۵ سالگی در شرایطی مشابه با او قرار گرفته بودم. به تازگی امتحان سطح ششم نوازندگی را پاس کرده و برای مهمترین امتحان مدرسه آماده میشدم. در طول هشت سال گذشته بی وقفه در حال شخم زدن مسیر آزمون ها بودم تا بتوانم بدون اتلاف زمان تمامی آزمون ها را پشت سر هم پاس کنم. قطعات را یاد میگرفتم و بلافاصله امتحان میدادم تا تمام شوند. تمام لذتی که از ابتدای کودکی از نواختن پیانو برده بودم داشت از بدنم بیرون میرفت. به روزهایی فکر میکردم که با عجله از مدرسه به خانه میآمدم تا شوپن بنوازم. همزمان روی نکتورن دو دیز مینور، مازورکای سل مینور و والس لا مینور کار میکردم و از شوپن سیر نمیشدم. وقتی پانزده ساله شدم احساسم تغییر کرده بود. تمرینات بیشتر شبیه به یک مسابقه بود تا بتوام قطعات را در مدت زمان بسیار کوتاهی آماده کنم. هیچ استراحتی نداشتم و همه چیز را خراب میکردم. از نواختن پیانو لذت نمیبردم و نمرات و کیفیت نوازندگی ام به شدت افت کرده بود. من نمونهای زنده از جملات W. Jake Jacobs ، استاد روانشناسی دانشگاه آریزونا بودم : « زمانی که با یه تهدید علنی مواجه میشویم دسترسی به برخی از قسمت های مغز را از دست میدهیم» . این دقیقا همان چیزی بود که برای من داشت اتفاق میافتاد.
تغییر در سرعت
تصمیم گرفتم تا سرعت یادگیری ام را کاهش دهم. اجازه بدهید نحوه انجام این کار با مثالی از همان نکتورن شوپن (دو دیز مینور) توضیح دهم. اگر این قطعه را اجرا کرده باشید میدانید که اجرای روان میزان ۱۵ وتکرار آن در میزان ۴۹ کمی سخت به نظر میرسد. هماهنگ کردن تریولههای چنگ و دولاچنگ دست راست با نتهای چنگ دست چپ کار دشواری است.
ابندا سعی کنید یک روز کامل و یا حداقل یه جلسه تمرین نسبتا طولانی را فقط به اجرای این عبارت اختصاص دهید. در ابتدا ممکن است نیاز داشته باشید تا درحین تمرین بطور مداوم چشمتان به نتها نگاه گند تا نت را گم نکنید ولی در پایان روز همه چیز تقریبا بهتر میشود. در سناریوی دوم فرض بر این است که شما کل هفته را به تمرین همان عبارت اختصاص بدهید. حالا میبینید بدون اینکه نیاز باشد به چیزی فکر کنید، انگشتانتان خود بخود این عبارتهای دشوار را اجرا میکنند. با گذشت هر روز از تمرین، مغز شما این عبارت را بیشتر درک میکند ودر نهایت آن عبارت به ضمیر ناخودآگاه شما راه پیدا میکند. حالا شما به طور کاملا غیر ارادی این عبارت را به درستی اجرا میکنید. انتخاب با شماست؛ آیا حاضرید یک روز برای یک عبارت وقت بگذارید و أن را خوب اجرا کنید و یا یک هفته برایش در نظر بگیرید تا آن را به عالی ترین شکل ممکن اجرا کنید؟
روش آهسته و پیوسته نه تنها تکنیک نوازندگی شما را بهبود میبخشد، بلکه تحقیقات ثابت کرده است که این روش کارایی مغز را بالا برده و حتی حافظه ما را هم تقویت میکند. مغز انسان به طرز حیرت آوری پیچیده است. وقتی قطعه ای را به آرامی فرا میگیریم، اطلاعات مربوط به آن قطعه به شکل عمیق تری در حافظه ما ثبت میشود. در نتیجه با انجام این روش، بازدهی مغز در فرآیند تفسیر اطلاعات با گذشت زمان تقویت میشود.
با آنتونی هیویت، پیانیست کلاسیک انگلیسی تبار در مورد تبعات یادگیری سریع قطعات صحبت کردم و او خاطراتی را از دردسرهای تمرین سریع برایم بازگو کرد: « به یاد میآورم که کنسرتوی راول در سل ماژور را ظرف سه روز حفظ کردم. من شاگرد لیون فلایشر در انستیتوی موسیقی کورتیس بودم و باید این کنسرتو را از حفظ اجرا میکردم. او عادت داشت برنامه اجرا را تنها چند روز مانده به اجرا اعلام کند. من قطعه را با موفقیت اجرا کردم ولی در حال حاضر متاسفانه تنها چند آکورد اول موومان اول، سوژهی دوم و تم موومان کُند این قطعه را به یاد میآورم. یک بار دیگر هم موومان کُند سونات Hammerklavier را در قطار حفظ کردم. در پایان اجرا دو نفر از تماشاگران به من گفتند که رنگ شما مثل گچ سفید شده بود!».
ایجاد ارتباط احساسی با قطعه هم یکی دیگر از راههای به کارگیری روش آهسته و پیوسته است. ورود احساس به فرآیند یادگیری پیانو بسیار زمانبر است، چرا که این کار مستلزم ورود به عمق قطعه است.
تصمیم گرفتم برای شرکت در امتحان سطح ۷ دوسال وقت در نظر بگیرم. دوسال زمان برای گذراندن تنها یک سطح در مقایسه با زمانی که برای پاس کردن سطوح قبلی در نظر میگرفتم بسیار زیاد بود. اما این تصمیم کمک کرد تا دوباره از یادگیری پیانو لذت ببرم و هنرجوی بهتری باشم. من دو سال تمام برای سه قطعه وقت صرف کردم ـــــ Scherzando از سونات دو دیز مینور هایدن، باگاتل شماره ۲ از هوارد فرگوسن و Le chat et le Moucheron از جنیفر لین ــــ تمرینات واقعا عمیق؛ عمقی که پیش از آن هرگز تجربه نکرده بودم. سرانجام وقتی در آزمون شرکت کردم توانستم نمره ۹۲ از ۱۰۰ را کسب کنم، نمره ای که تا پیش از آن هرگز نگرفته بودم. در عین حال توانسته بودم ارتباط بسیار خوبی با قطعات رپرتوار برقرار کنم و حتی چند سال بعد همهی آنها را به سادگی از حفظ اجرا میکردم، چیزی که درگذشته برایم ممکن نبود. همهی این ها را مدیون تغییر در سرعت تمرین بودم.
خرده تمرینهای چسبناک!
روش «آهسته و پیوسته» ممکن است برای هر کسی مفید نباشد. لزلی آ. هارت، نویسنده کتاب مغز انسان- یادگیری انسان میگوید : « مغز ما به هنگام مواجهه با سطح مناسبی از چالش و سختی در کارامدترین وضعیت قرار میگیرد». همه ی ما مقادیر مختلف فشار را از راههای متفاوتی تحمل میکنیم. برخی از ما در مدت زمان کوتاه و فشرده کارآیی بهتری داریم و سعی میکنیم کار یک هفته را در چند روز انجام دهیم. اما بیشتر پیانیستهایی که من با آنها گفتگو کردم معتقد بودند که با روش آهسته و پیوسته نتیجه بهتری میگیرند. سامانتا وارد، پیانیست و بنیانگذار فستیوال هفته پیانو میگوید : «هر چقدر برای یادگیری یک قطعه زمان بیشتری صرف میکنم احساس میکنم قطعه بیشتر به من میچسبد! . حتی چند سال بعد خیلی خوب میتوانم آن را به یاد بیاورم. من فکر میکنم نکته کلیدی همین است. اگر بدانیم قرار است یک کنسرتو را مثلا شش ماه بعد اجرا کنیم و قطعات دیگری هم باید در این مدت برای رسیتالهای روتین آماده شوند، بهتر است در پایان هر روز تنها بخشی از وقت خود را برای تمرین کنسرتو اختصاص دهیم. تکههای تمرین کوتاه و مختصر از یک قطعه در طول یک یا دو ماه (درست زمانی که تمرکز اصلی ما بر روی قطعات دیگری است) نقش بسیار بزرگی در فراگیری آهسته و پیوسته آن قطعه دارد».
به جای آماده شدن ظرف ۶ ماه برای امتحان، چرا ۲ سال وقت در نظر نگیریم؟ روش آهسته و پیوسته برای من بسیار خوب بود، شاید برای شما هم مؤثر واقع شود.