از میان عناوین

×

خطا

Passed variable is not an array or object, using empty array instead

یک روز در استودیوی ضبط پیانو

گفتگو با جيمز بيكن - نوازنده پیانو ، صدابردار و مهندس صدا

  • چهارشنبه, 12 فروردين 1394 ساعت 08:05
  • منتشرشده در پیانیست ها
  • بازدید 11842 دفعه

صدابرداری رو تصور كنین كه پیانیست حرفه ای هم هست و میتونه اتودهای شوپن رو اجرا كنه! اون آثار بسیار ارزنده ای رو برای پیانو نوشته. آین آثار ارزشمند همگی بر روی پیانوی بوزندورفر سلطنتی(كه دارای كلاویه های اضافی در قسمت بم ساز است ) اجرا شده اند و به خوبی دلیل استفاده نوازندگان بزرگی نظیر András Schiff ،‌ Oscar Peterson، Valentina Litistsa، Alan Gilbert و ... از این پیانو را برای ما روشن می كند.

 

==========================

مصاحبه ای كه پیش رو دارید را مارك پولیشوك با جیمز بیكن انجام داده است.

لینك متن اصلی :‌

http://www.polishookstudio.com/2014/01/james-bacon-on-pianos-recording.html

ترجمه :‌ محسن جوزی

=========================

 

در استودیوی یونیکس رکوردز، همراه با جیمز بیکن ، پیانو و تجهیزات صدابرداری

 

جیمز بیكن مهندس صدا و موسس شركت Unix Records است. استودیوی او برای ضبط تخصصی آثار پیانویی تجهیز شده است. این استودیو مجهز به جدیدترین و با كیفیت ترین میكروفون ها، pre-amp ها و دوربین های ویدئویی است و توانایی ضبط صدا و تصویر در فرمتهای مختلف را دارد.

یكی دیگر از امكانات بسیار ارزشمند این استودیو پیانوی بوزندورفر سلطنتی 97 كلاویه ای هست(پیانو های امروزی اغلب دارای 88 كلاویه هستند).

پیانوی بوزندورفر در استودیو

 

 مارك: شاخص ترین آثاری كه تو استودیوت ضبط كردی كدوم آثار بوده؟

 جیمز :‌ به عنوان مثال میتونم به آثار Richard Bielecki و Beth Pei-Fen Chen اشاره كنم. ریچارد یه آهنگساز بسیار مطرح هست. وقتی رپرتوار آهنگسازانی نظیر شوپن رو اجرا میكنه درك بسیار عمیقی از قطعه داره. علتش هم اینه كه خودش یه آهنگسازه. اون آثار شوپن، لیست، بتهوون، باخ،‌ گرشوین و ... رو به خوبی میشناسه. اون تو موسیقی كلاسیك، جَز و بداهه نوازی آزاد بسیار خبره هست.

بت (Beth) هم نوازنده ای هست كه سبك خودش رو در اجرا و ضبط موسیقی داره. اون در مكاتب پیانو نوازی مختلف تجارب زیادی داره و پیش زمینه خوبی در مورد موسیقی شناسی داره.

 بت صدایی بسیار غنی و پخته از پیانو در میاره . روش نوازندگیش صدایی كاملا خالص و اصیل ایجاد میكنه. اون بر روی این تمركز میكرد كه چه جوری خطوط همزمان - كنترپوان -  میتونن با همدیگه تركیب شده و یه ساختار واحد تشكیل بدهند. آثار اون دارای یه معماری داخلی خیلی قوی هست.

 

 مارك: دقیقا دو پیانیست كاملا متفاوت!چه جوری صدای منحصر به فرد هر كدوم رو ضبط كردی؟‌ كار رو به چه صورت شروع كردی؟

جیمز :‌ با كار تیمی و مشاركت نوازنده-صدابردار  و بحث و بررسی، برنامه ریزی و آماده سازی. نتها جلوی چشممون بود، پیانو رو آماده كردیم و میكروفونها رو جاگذاری كردیم. 

 

مارك: میشه یه كم بیشتر در این مورد توضیح بدی؟

جیمز :‌ منظورم از آماده كردن پیانو اینه كه به پیانیست كمك كنیم تا صدای مطلوبش رو با پیانو ایجاد و ضبط كنه. 

برای شروع باید پیانو مجددا كوك بشه و فرآیند صداسازی (Voicing) روش انجام بشه. این كار با سوزن زدن به نمد چكشها انجام میشه. اگر نمد چكشها خیلی سفت باشه صدای پیانو بیش از حد فلزی و زننده میشه. اگر خیلی هم  نرم باشه صدایی گرفته و غیر واضح ایجاد میكنه. در این صورت باید نمد چكشها رو كمی فشرده تر  وسفت تر كرد. گاهی هم لازمه  در بعضی اكتاوها صداسازی خاصی انجام بدیم.

 

مارك: فكر میكنم تكنسینهای ماهری تو استودیوی شما رفت و آمد میكنند. اینطور نیست؟

جیمز :‌    Geoffrey Sapsford  از موسسه  Hurstwood Farm  یكی از خبره ترین تكنسینهای پیانو هست كه برای كوك ، صداسازی و همه كارهای مرتبط با پیانو به اینجا میاد. اینجا تو شهر شفیلد من با Barry Clinton هم همكاری میكنم. اون هم تكنسینی با دانش و اطلاعات بسیار زیاده و تو كارش هم به تمام معنا استاد هست. به نظر من برای اشخاصی با این حد دانش و مهارت عنوان تكنسین كمی غیرمنصفانه هست. اینها هنرمندند و میتونن صدای پیانو رو با توجه به شخصیت نوازنده كوك و صداسازی كنند.

مارك: وقتی یه پیانیست به استودیوی شما میاد دیگه چه كارهایی انجام میدین؟ 

 جیمز :‌ ما سعی میكنیم كه استودیو رو به یك آزمایشگاه صدا تبدیل كنیم. دقیقا همون كاری كه Glenn Gould انجام میداد.

گلن گولد در استودیو به هنگام ضبط آثارش

بعضی وقتها من از پیانیست میخوام تا به اتاق فرمان بیاد و یا اینكه كنار محل قرار گیری میكروفونها بره تا صدایی رو كه از قسمت بالای پیانو(در حالیكه درب پیانو باز است) خارج میشه رو بشنوه. چرا كه هنگام نوازندگی اونها در مقابل پیانو هستند و بنابراین صدایی كه می شنوند با صدایی كه ضبط میشه و شنونده آن را خواهد شنید متفاوته. این صحنه چشم اندازی از كار ضبط است.

هنگامی كه بت برای ضبط آثارش به اینجا اومد ما وقت بیشتری رو نسبت به سایر پروژه ها بر روی ضبط، پخش و تحلیل صدای ضبط شده صرف كردیم. من بر اساس اجرای او محل میكروفونها رو تغییر میدادم. وقتی كه من میكروفونها رو تغییر میدادم اون هم نحوه اجراش رو تغییر می داد. این كار رو اون قدر تكرار می كردیم تا به بهترین كیفیت صدا دست پیدا كنیم. 

 

مارك: بعد از اینكه پیانو رو آماده كردین چه كار می كنین؟

 جیمز :‌ وقتی كه از پیانو صدابرداری میكنید باید همه چیز مرتب و ردیف باشه . همیشه بیشترین ترس من از اینه كه روز ضبط همه چیز بر وفق مراد پیش نره. البته طبق قانون بی نظمی این مشكلات بعضی وقت ها پیش میاد!

ممكنه یكی از سیمها كمی منحرف بشه و گِز بزنه (‌وزوز كنه). شما باید اون سیم رو هر چه سریعتر پیدا كنین و بدونین كه چه جوری باید مشكل رو حل كنین. ممكنه پدال جیرجیر كنه . در اون صورت باید محفظه پدال رو بررسی كنین. ممكنه یكی از كلاویه ها گیر كنه ... در این حالت مجبورین اكشن رو بیرون بیارین تا درستش كنین.

مارك: به طور كلی پیانیستها تو استودیو چه چیزهایی رو باید مد نظر داشته باشند؟

 جیمز :‌ ضبط اثر با اجرای كنسرت فرق میكنه. تو استودیو بیشتر به دنبال كیفیت صدا هستیم در حالیكه در كنسرت ها بیشتر به نحوه پخش شدن و قدرت آن دقت میكنیم.  در واقع بیشتر به دنبال كمیت صدا هستیم تا كیفیت آن.  البته شاید این مسائل به نظر خیلی عادی برسند ولی دونستن چگونگی اجرای اونها میتونه نتایج خارق العاده ای ایجاد كن.

 

مارك: چی شد كه به كار ضبط علاقه مند شدی؟

جیمز :‌ وقتی بچه بودم،‌ زیباترین و جادویی ترین چیز در اطرافم صدا بود. مخصوصا صدای موسیقی كه از سیستم های با كیفیت hi-fi  پخش می شد. البته با در نظر گرفتن استانداردهای امروزی اون سیستم ها دیگه  mid-fi یا low-fi محسوب میشن.

مارك: اولین خاطره ای كه از شنیدن صدای ضبط شده داری چیه؟

 جیمز :‌ یادم میاد كه اون یه آلبوم كلاسیك اثر Dave Brubeck بود به نام Time Out . من بین بلندگوها نشسته بودم. بلندگوها رو روی لبه پنجره گذاشته بودیم جوری كه وقتی من بین اونها می نشستم می تونستم به راحتی منظره بیرون رو ببینم. اگرچه من عاشق موسیقی بودم ولی خیلی كنجكاو بودم بدونم كه  چه جوری از این دستگاه چنین صدایی خارج میشه.

من به حركت آرام بازوی دستگاه گرامافون نگاه میكردم تا وقتی كه به مركز صفحه برسه. به سوزن گرامافون خیره می شدم و شیارهای مارپیچی روی صفحه منو مجذوب خودش میكرد.

گرامافون


من بین دو تا بلندگوی چپ و راست حركت میكردم و تفاوت صدای بین بلندگوها رو احساس می كردم.

 

مارك: در مورد پیانو چطور؟‌ از چه زمانی پیانو وارد زندگیت شد؟

جیمز :‌ من اولین آموزش پیانو رو وقتی كه 11 سالم رو تموم میكردم شروع كردم. ولی از همون اوایل قوانین موسیقی و گامها برام خوشایند نبودن. بنابراین با تشویق های معلم پیانوم شروع كردم به آهنگسازی. تو كلاسها اون صبورانه به قطعاتی كه من در طول هفته ساخته بودم گوش می داد. اون به من اجازه میداد تا قطعاتم رو تو كنسرتهایی كه در منزلش برگزار میكرد اجرا كنم.

مارك: از چه زمانی شروع به ضبط كردن كردی؟

جیمز :‌ بعد از اینكه چندتا قطعه اول رو ساختم پدرم از یه ابزار فروشی چند تا میكروفون ارزون قیمت برام خرید. برای پدرم خیلی مهم بود كه كارهایی رو كه اجرا می كنم رو ضبط كنه. درب بالای پیانوی دیواری خونه رو باز میكردم و اون میكروفونهای نقره ای رنگ رو كه با باطری كار میكردند رو روی لبه بالایی پیانو جاگذاری میكردم. بعد با یك دستگاه ضبط نوار كاست سیار كه به میكروفونها وصل میشد اجراهام رو ضبط میكردم. این دستگاه ضبط رو خودش یه بلندگو داشت.

پدرم تنها كسی بود كه دكمه ضبط رو فشار میداد .....

مارك: از چه وقتی دیگه خودت دكمه ضبط رو فشار دادی؟‌

جیمز :‌ چند سال بعد ...

 

مارك: آیا تحصیلات دانشگاهی موسیقی هم داری؟

جیمز :‌ من با بورسیه موسیقی 750 پوندی وارد دانشگاه شدم و همون اول كار این پول رو بابت خرید یه گیتار الكتریك و آمپلی فایر Marshall Bluesbreaker خرج كردم. اون آمپلی فایر صدای خیلی فوق العاده ای داشت ولی بدون استفاده برام مونده بود.به همین دلیل من اونو با یه marshal combo و یه دستگاه ضبط(ركودر) 4 كانال Fortex عوض كردم. این ركوردر fortex  رسما من رو وارد دنیای صدابرداری كرد.

كنترل دكمه ركورد- ضبط صدا-تلاش برای ضبط صدا در حد كیفیت نمونه های تجاری- همه و همه زندگی من رو تغییر داد.

 

مارك: میشه كمی بیشتر توضیح بدی؟‌

جیمز :‌ تجهیزات من نسبت سیگنال به نویز بسیار كمی داشت و من هیچ تجربه ای نداشتم. هنوز اولین دستگاه افكت Quadraverb  كه داشتم رو یادم میاد كه افكتهای reverb ، Delay و  chorus  رو داشت و ساخت شركت  Alesis  بود و صدها پوند پولش بود. همین تجهیزات ضعیف من در گذشته باعث رشد و پیشرفت من شد- من با همون دستگاهای آنالوگ ضعیفی كه داشتم تجارب خوبی در باره میكس و ضبط مولتی-تراك كسب كردم. 

 

مارك: الان مسیر آموزش فرق كرده ، اینطور نیست؟

جیمز :‌ الان شما میتونین تنها با  1000 پوند یه كامپیوتر مكینتاش كه برنامه Garage Band  از قبل روش نصب شده به همراه یه كارت صوتی usb و یه میكروفون خیلی خوب تهیه كنین. اگر من مدرس صدابرداری بودم یكی از همین تجهیزات ساده رو كه من باهاش شروع كردم رو به شاگردانم میدادم تا چند ماه باهاش كار كنن و همه اصول پایه رو به خوبی باهاش یاد بگیرند. این دستگاه  بهشون یاد میده كه چه قدرتی در انگشتان اونها نهفته است.

مارك: چه قدرتی؟

جیمز :‌ قدرت ضبط مولتی تراك صدا با كیفیت hi-fi ، با سرعت و كیفیت بالا، جمع آوری پلاگین های پردازش دیجیتال صدا كه اغلب رایگان و یا بسیار ارزان هستند. ویرایش و میكس صدا ها بدون نیاز به سخت افزار. بعد از ضبط هم هر كسی تو هر كجای دنیا میتونه اون صدا رو با هر فرمتی كه میخواد تو دنیا منتشر كنه و با دیگران به اشتراك بگذاره.

مارك: تو تجربه زیادی تو ضبط انواع موسیقی ها و صداهای الكترونیكی و طبیعی داشتی. چرا دوباره به سمت پیانو برگشتی؟

جیمز :‌ در سال 1996 من یه استودیوی خونگی داشتم كه تو اون امكانات ضبط موسیقی با كامپیوتر و كلی تجهیزات گرون قیمت دیگه داشتم. من تجربه زیادی در كار صدابردای كسب كرده بودم. من پروژهای تجاری زیادی رو با موفق ترین موزیسین هایی كه برای استودیوهای حرفه ای كار میكردند داشتم. موسیقی الكترونیك خیلی جذاب و سرگرم كننده است. ولی گوشهام من رو به سمت سازهای آكوستیك، به ویژه پیانو هدایت می كرد.

مارك: اون موقع پیانو داشتی؟‌

جیمز :‌  اولین پیانو رو در سال 1996 خریدم. یك پیانوی دیواری قدیمی Bechstein مدل 8 بود. بعد از خرید اون پیانو، آزمایشات من در ضبط صدا و یادگیری تكنیكها وارد مرحله جدیدی شد.

پیانو بک اشتاین دیواری

 

مارك: با اون پیانو Bechstein  چیكار كردی ؟‌

جیمز :‌ من از اون پیانو استفاده های خوبی كردم ولی قصد داشتم تا یه گرند پیانو بخرم. به همین علت اون پیانو رو فروختم و با عجله یه گرند پیانوی كوچیك یاماها گرفتم. صدای این پیانو از صدای پیانوی قبلی بلندتر بود و صدا رو به خوبی به بیرون پخش می كرد. ولی این پیانو هم سازی نبود كه بتونم به صورت طولانی مدت باهاش كار كنم و اون رو هم فروختم تا یه ساز یاماهای گرند بزرگتر بگیرم. ساز جدید  كمی بهتر بود ولی از نظر من ساز ایده آلی نبود.

پیانو یاماها

اون موقع من اطلاعات زیادی در خصوص طراحی پیانو و اینكه چه عواملی باعث میشه یه پیانو برای كار ضبظ مناسب باشه نداشتم. در ضمن بودجه زیادی هم نداشتم. وقتی فكرشو میكنم كه اون موقع چقدر اطلاعاتم تو این زمینه كم بوده كمی خجالت میكشم.

 

مارك: پس از همون موقع بود كه واقعا شروع كردی در مورد پیانو بیشتر یادبگیری؟‌

جیمز :‌ همون موقع شروع كردم به تحقیق در مورد تولید كنندگان حرفه ای و مشهور پیانو. من از فروشگاهایی كه پیانو دست دوم میفروختن بازدید میكردم و كلی سوال تو ذهن خودم داشتم. آیا پیانو های آلمانی بهترین پیانو ها هستند؟  برای اینكه یه پیانو صدای خوبی تو آثار كلاسیك داشته باشه چقدر باید بزرگ باشه؟ آیا یه پیانوی قدیمی هنوز هم میتونه یه پیانوی خوب باشه؟  برآمدگی های روی صفحه صدای پیانو چه نقشی دارند؟ با توجه به یك محدوده قیمت مشخص بهترین پیانو كدومه؟

 

 مارك: با توجه به تجربه ی خودم ، همیشه یه پیانویی هست كه از پیانوی من بهتره ! تو گفتی كه حتی اون پیانو گرند یاماها كه بزرگتر بود هم نتونست تو رو راضی كنه. دقیقا چه جوری فهمیدی كه باید اون پیانو رو هم تعویض كنی و بری به سمت پیانو های تراز اول؟


جیمز :‌ اولین پیانوی فوق العاده ای كه تو زندگیم دیدم یه گرند پیانوی سلطنتی بوزندورفر تو سالن Firth  دانشگاه شفیلد بود. من تو یه رسیتال دانش آموزی باهاش اجرا كردم.

وقتی اندازه و ابعادشو دیدم حسابی ترسیدم ولی وقتی شروع كردم به نوازندگی احساس كردم كه خیلی راحت دارم باهاش ساز میزنم. اكشن نرم و ابریشمی داشت و صداش واقعا فوق العاده بود.

ولی انتخاب یه پیانوی خوب كه تعدادشون هم  در بین تعداد زیادی ساز خیلی كمه، كار آسونی نبود. تنها چند فروشگاه خاص تو انگلستان پیانوهای تراز اول میفروختن. اون فروشگاه ها هم بیشتر به فكر فروختن پیانو های داخل انبارشون بودن تا اینكه بخوان كمك كنن تا من یه پیانوی خوب برای استودیوم تهیه كنم.

 

 مارك: پس چیكار كردی؟

جیمز :‌ من فروشگاه Hurstwood Farm Piano Studios رو تو kent  پیدا كردم. اون موقع سال 2003 بود. این فروشگاه تعداد زیادی پیانوهای تراز اول داشت. آقای ریچارد دین مالك فروشگاه اونجا ایستاده بود.

پیانو و صدابرداری

 ریچارد علاقه وصف ناپذیر و عمیقی به پیانوها داشت. اون به جای اینكه سعی كنه تا یكی از پیانو های موجود در فروشگاهش رو به من بفروشه به من كمك كرد تا پیانوی مورد نیازم رو انتخاب كنم. اون باعث شد كه من به دور از هرگونه استرس و نگرانی این كار رو انجام بدم... یك فعالیت اقتصادی بدون استرس...!!!

 

مارك: اولین پیانویی كه از اون فروشگاه خریدی چی بود؟

جیمز :‌ در سال 2004 یه پیانوی بوزندورفر 214 CS خریدم.

{214 به معنای این است كه طول این پیانو 214 سانتیمتر است. اغلب پیانو ها با طول و یا ارتفاعشان نامگذاری می شوند. این پیانو كمی بزرگتر از پیانوی اشتاین وی مدل B است. پیانوهای كنسرت معمولا  بیشتر از 272 سانتیمتر طول دارند. سری سلطنتی بوزندورفر حدود 290 سانتیمتر طول دارد}.

این پیانو ایده ارائه سرویس تخصصی ضبط پیانو رو به فكر من انداخت- قرار بود از همین راه هم پولش رو تامین كنم... البته این تصمیم برای من ریسك هم داشت.من با ریچارد در ارتباط بودم. همچنین با Geoffrey Sapsford  كه تكنسین اون فروشگاه بود. این دو نفر همواره معلم من در زمینه مسائل مربوط به طراحی پیانو بودند. من و ریچارد هنوز هم با هم در ارتباط هستیم.

 

مارك: پیانویی كه الان داری از سری سلطنتی بوزندورفر هست كه از همین فروشگاه گرفتی. چی شد كه تصمیم گرفتی اون پیانوی 214 رو با این عوض كنی؟


جیمز :‌ در سال 2007 من دوباره به فروشگاه Hurstwood Farm Piano Studios رفتم. ریچارد میخواست چند تا پیانوی خوب به من نشون بده. ما از اون فروشگاه به سمت خانه ای رفتیم كه سه تا پیانو گرند كنسرت داشت. یكی از اونها سری بوزندورفر سلطنتی با سیستم  Phoenix  بود. من كمی با اون پیانو ساز زدم، در حالی كه درب بالای پیانو كاملا بسته بود.

با شندین صدای این پیانو شوكه شدم. نه تنها كیفیتش منو مجذوب كرد بلكه قدرت صدای عجیبی داشت. صدای باصلابت و زیبای اون پیانو آدم رو مدهوش میكرد.

مارك: و تو همون لحظه اون پیانو رو خریدی و به استودیو بردی؟

جیمز :‌ آرزو داشتم این كارو بكنم.

 

مارك: بالاخره كی اونو خریدی و به استودیو بردی؟

جیمز :‌ سال 2011 با ریچارد تماس گرفتم و در مورد اون پیانو سلطنتی ازش پرسیدم. ازش پرسیدم آیا هنوز هم اون پیانویی كه سیستم phonix  داشت رو موجود داره یا نه.

ریچارد گفت كه اون پیانو رو هنوز داره .یه چیزی كه باید در مورد ریچارد بگم اینه كه اون میدونست من سال 2004 به دنبال پیانوی سلطنتی میگردم. اون تا این حد توان پیش بینی داشت و همون موقع هم این پیشنهاد رو داد ولی تو اون موقعیت من امكان خرید چنین پیانویی رو نداشتم.

ولی در سال 2011 مسائل كمی تغییر كرده بود. پیانیستهای معتبری كه به استودیوی من برای ضبط میومدن انتظار دیدن یه كنسرت گرند 9 فوتی رو داشتند ومن هم تجربه لازم برای ضبط صدای چنین سازی رو كسب كرده بودم.

تفاوت قیمت 214 و مدل سلطنتی مجهز به سیستم phonix خیلی زیاد بود ولی پرداختش برای من امكانپذیر بود. اون سال برای من سال خوبی بود از نظر ضبط هایی كه داشتم. وهمچنین من چند تا از اون گیتارهای vintage Wal bass  رو كه فروخته بودم رو مجددا خریداری كردم!

 

 مارك: بعد چه اتفاقی افتاد؟

جیمز :‌ مدل 214 رو فروختم و بالاخره پیانو سلطنتی رو به استودیو آوردم.

 

 مارك: پیانوی سلطتنی مثل یه ماشین مسابقه بسیار پیشرفته هست كه نیاز به مراقبت های خاصی داره. آیا موارد نگهداری مكانیكی هست كه تو هر روز باید اونها رو انجام بدی؟


جیمز :‌ من اصلا ادعایی ندارم كه یك تكنسین ماهر پیانو هستم- ولی یه سری كارها و تعمیرات اولیه ای هست كه یه فرد دقیق و ظریف میتونه با استفاده از ابزارهای مخصوص اولیه ای مثل قلم مو و  یه ست پیچ گوشتی اونها رو انجام بده!

 

مارك: قلم مو و ست پیچ گوشتی؟‌ چه جوری در مورد مسائل مكانیكی پیانو تجربه كسب كردی؟

جیمز :‌ به تدریج!

راستش باید بگم كه اوایل خیلی برام راحت نبود. در واقع از انجام این كارها می ترسیدم. مثل بقیه مردم، وقتی كه یه ساز گرونقیمت داشته باشی كمی می ترسی كه خودت روش كار كنی.

ولی من دو روز بعد از خرید پیانو  یه ست كامل ابزار كوك پیانو خریدم فقط برای تنظیم چند تا سیمی كه از كوك خارج شده بودند. وقتی نتها كوك نباشند من اعصابم خورد میشه. این قضیه برای من مثل دیدن تكه های نان تو آشپزخونه و یا گردو غبار قفسه ها عذاب آور بود!

من برای دو تا نت خارج از كوك یه ست كامل كوك گرفته بودم . به همون مقدار هم پول به یه آچار مخصوص كوك دادم. در واقع من لوازم مورد نیاز برای نگهداری از خونه ام رو خریده بودم! در واقع كل ماجرا همین بود!

 

مارك: كار با این ابزار ها رو چه جوری یاد گرفتی؟

جیمز :‌ با دقت  بیش از حد!

اگر از نزدیك به كار یه تكنسین پیانو دقت بكنید میتونین ایده این كار رو ازش یاد بگیرید. ولی به یكباره نمیشه همه چیز رو یاد گرفت. اینجوری نیست كه یه روز به خودتون بگین كه "‌امرزو دیگه میخوام پیانوی خونه رو خودم سرویس كنم".

ابتدا كارم رو با كوك كردن شروع كردم. بلافاصله یاد گرفتم كه وقتی ابزار ها رو وارد قسمت مكانیكی ساز میكنی باید همه حركتهایی كه انجام میدی كنترل شده و آروم باشه. وقتی آچار كوك رو میچرخونی ، گوشی نباید فشاری رو به مركز  سوراخ پین بلاك وارد كنه و گرنه باعث شل شدنش می شه. كشش وارد شده به گوشی باید با كشش وارد شده به سیم ها یكی باشه ، در غیر اینصورت وقتی چكش ها با شدت به سیم ضربه بزنند سیمها شل شده و از كوك در میان.

بعدها به نظرم رسید كه اگر بخوام میتونم خیلی ملایم یه مقدار صداسازی(Voicing) رو سطح چكشها انجام بدم. من دیده بودم كه تكنسینها با یه ابزاری كه سوزن داشت رو چكشها صداسازی می كردند و صدای زنگ دار و فلزی پیانو رو نرم میكردند. این ابزار های كوچك دارای سه سوزن هستند كه با استفاده از اونها نمد چكش رو نرم میكنن. علت اینكه سه تا سوزن داره به خاطر اینه كه یه سری از چكشهای پیانو به سه تا سیم به صورت همزمان ضربه میزنه.

صدا سازی voicing پیانو

 شاید كمی براتون عجیب باشه بدونین كه من دسته پلاستیكی یه قلم موی خوش دست رو جدا كردم و بعد یه سوزن رو داغ كردم و تو این دسته جا زدم و بعد از اینكه سرد شد كاملا این سوزن در جاش ثابت شد و من با این روش یه ابزار تك سوزنه برای صداسازی رو خودم درست كردم!

 

 مارك: پیانو سلطنتی شما دارای سیستم Phoenix  هست. این سیستم چی هست و چه جوری كار میكنه؟

  جیمز :‌ برای اینكه بدونید این سیستم چی هست و چرا  ریچارد دین این سیستم رو اختراع كرد اول باید بدونین كه یه پیانوی معمولی چه جوری صدا رو ایجاد میكنه.

وقتی شما كلاویه رو به پایین فشار میدین پیانو به صدا در میاد. كلاویه ها موجب حركت چكشهای داخل پیانو میشن و باعث میشن كه چكشها به سیم هاضربه بزنن. سیم ها مرتعش می شوند. سیم ها با پُل كه شامل یه نوار چوبی كه با استفاده از چسب بر روی صفحه صدای ساز متصل شده است در تماس هستند. صفحه صدا هم شامل یه صفحه بسیار بزرگ چوبی هست كه در داخل جعبه پیانو قرار داده شده . درواقع صفحه صدا، بلندگوهای از پیش نصب شده بر روی پیانو است! كه موجب تقویت صدای حاصل از ارتعاش سیم ها میشه.

 

مارك: بله، سیم ها به ارتعاش در میان و صفحه صدا موجب تقویت اونها میشه. بعدش چه اتفاقی برا ی صدا می افته؟

جیمز :‌ نحوه اتصال سیم ها به پین های روی  پل بسیار مهم هست. چیزی كه اتفاق می افته اینه كه هر سیم به دور دو پین به صورت زیگ-زاگ می چرخه و پین ها هم به پل متصل هستند.

 مارك: آیا این حالت اتصال بهترین حالته؟

جیمز :‌ نه! سه تا مشكل وجود داره. سیم ها نسبت به خط افق به سمت بالا و پایین ارتعاش می كنند. این حالت خوبه چون صفحه صدا زیر سیم ها قرار می گیره و موجب میشه كه ارتعاش صفحه هم جهت با ارتعاش سیم ها باشه.

با توجه به وضعیتی كه پین ها سیم رو به پل وصل میكنن، مقداری از ارتعاش سیم ها به صورت افقی انجام میشه و به جای اینكه كل ارتعاشات به صورت اعمودی باشه بخشی از اون به صورت افقی از دست میره. در همین موقع است كه صدای نت كم میشه و خیلی زودتر از انتظار ما صدا تموم میشه.

مارك: و مشكل دوم؟

جیمز :‌ كشش سیم ها به سمت پایین و بر روی صفحه صدا منتقل میشه و باعث میشه كه صفحه صدا نتونه به راحتی ارتعاش كنه. انگار با انگشت شست خودتون صفحه مرتعش یه بلندگو رو كه داره صدا ایجاد میكنه  رو فشار بدین!

مارك: سومین مشكل چیه؟

جیمز :‌ این فشاری كه سیمها به سمت پایین وارد میكنند موجب میشه كه صفحه صدا به تدریج خم بشه و از حالت صاف خارج بشه. در واقع علت انحنا برداشتن صفحه صدا همین موضوعه و به همین دلیله كه پشت صفحه صدا رو با میله های چوبی خاصی تقویت میكنن. این میله های چوبی برای خنثی كردن اثر این فشار نصب میشه. علیرغم نصب این میله ها،‌ باز هم صفحه صدا در گذر زمان تاب بر میداره و باعث میشه صفحه صدای بعضی از پیانو ها در چند دهه اول عمرشون آسیب ببینن. بعضی از پیانو ها وضعیتشون بهتره ولی بازهم مجبور میشین كه صفحه رو برداشته و دوباره تغییر شكل رو روی صفحه اعمال كنین. ولی این كار هم فقط برای پیانوی های گرون قیمت ارزش انجام داره و هزینه انجامش بسیار بالاست.

صفحه صدا پیانو

مارك: سیستم Phoenix  چه جوری میتونه این سه تا مشكل رو حل كنه؟

جیمز :‌ در قلب سیستم فونیكس قلاب های پل ( bridge agraffes ) وجود دارند كه ساختارهای فلزی خاصی هستند.

فونیکس قلاب پیانو agraphe


این قلاب ها سیم ها را به شكلی به پل متصل میكنند كه هیچ فشار رو به پایینی وجود نداشته باشد. میشه گفت كه انگار سیم و قلاب همدیگر رو می مكند و به یك جزء واحد تبدیل میشن.

با حذف شدن فشار رو به پایین،‌ صفحه صدا میتونه آزادانه تر ارتعاش كنه. از طرفی وجود قلابها باعث میشه كه سیم ها به جای مسیر زیگ-زاگ به صورت مستقیم باشند و میزان اتلاف انرژی به كمترین مقدار خودش برسه. در نتیجه میزان بازآوایش صدا (sustain) بیشتر شده و محدوده دینامیكی ساز هم وسیع تر میشه و در مقایسه با پیانوهای عادی شما نیاز به فشار كمتری بر روی كلاویه دارید تا همون مقدار شدت صدا رو ایجاد كنید. به همین دلیله كه خیلی از پیانیستها در مواجهه با  پیانوهایی كه سیستم فونیكس دارن  احساس میكنن  كه اكشن نرم تر و سبك تر شده.

اما در مورد سیستم فونیكس باید به چند تا نكته هم توجه داشته باشید. جنس صفحه صدای  پیانوی بوسندورفی كه فونیكس داره، شبیه به صفحه صدای سایر پیانو ها هست و چوبیه. ولی آقای ریچارد دین یه طرحی داره كه تو اون جن صفحه صدا از فیبر های كربنی ساخته شده. این صفحه ها ضخامت كمتری دارند. چون مجبور نیستن فشار رو به پایین رو تحمل كنند. در كل میتونم بگم با این طرح میشه با پیانوهای سبكتر و كوچكتر كار پیانو های كنسرت گرند رو به خوبی انجام داد.

 مارك: ریچارد یه اهرمی رو پیانوی سلطنتی شما كار گذاشت كه میتونه اكشن رو با توجه به خواست نوازنده تغییر بده. درسته؟

جیمز :‌ بله. منظور شما اهرم زیر كلاویه ها هست. پیانیستهایی كه از پیانو های دیواری استفاده میكنند معمولا اكشن سبكتر رو میپسندن و همچنین نوازنده های كم سن و سال و سالخوردگانی كه با اكشن سنگین زود خسته میشن. كسانی كه مثل من اكشن عمیق تر از اكشن استاندارد رو می پسندن هم میتونن به راحتی بر روی این پیانو به خواست خودشون برسن. نوازندگان كنسرت همیشه از پیانویی كه مدنظرشونه ایراد میگیرن و این اهرم به خوبی نیاز اونها رو برآورده میكنه !

تنظیم اکشن پیانو

مارك: آیا برای كسانی كه تصمیم دارن  پیانو بخرن توصیه ای داری؟

جیمز :‌ نواختن پیانو یه رابطه طولانی مدته. خلق و خوی نوازنده و پیانو باید با هم دیگه جور باشه و هر دو طرف باید یه سری مطابقت هایی رو تو خودشون ایجاد كنن! این سوالها بی وقفه ادامه داره... كدوم پیانو ؟ با چه شخصی می خواد ازدواج كنه؟؟!!!

بهترین پیانو برای شما پیانویی هست كه شما صدا و اكش اون رو دوست داشته باشین. این انتخاب رو باید با چشمان بسته انجام داد!!

اگر بخوام دیگران رو در این مورد راهنمایی كنم میتونم بگم باید با توجه به هزینه ای كه در نظر گرفتند باید به دنبال پیانو های اون محدوده قیمتی بگردند و از مسیر صحیح انتخاب منحرف نشوند. شراب خوب شراب  خوبه  و پیانوی خوب پیانوی خوبه ! ولی فرقشون با هم اینه كه پیانو یه عمر با شما خواهد بود،‌ نه یه بعد از ظهر !!!!‌ پس اگر كار حرفه ای می كنید و یا پیانوی خوب میخواهین باید راهش رو پیدا كنین.

 

مارك: نظرت در مورد پیانو های اشتاین وی چیه ؟ خیلی ها برای كار حرفه ای  در جواب سوال "كدوم پیانو؟"این پیانو رو پیشنهاد میكنن. 


جیمز :‌ این به علت نفوذ و كثرت استفاده از این پیانو ها در سی دی ها ،  ضبط های استودیوی ،‌كنسرت ها  هست. پیانیستها علاقه دارن كه همواره با صدای یكسانی شبیه به صدای اشتاین وی اجرا داشته باشند. به عقیده من این به علت محدودیت های(كوچكی) جامعه موسیقی پیانو هست كه از نوازندگان، تماشاگران، اساتید،‌ آهنگسازان و ... تشكیل میشه و بنابراین كمتر گرایش به تنوع صدا دارن.

 

مارك: چرا این یه محدودیته؟‌

جیمز :‌ من از یكسان بودن خوشم نمیاد. این یكسان بودن در مورد پیانو ها در ذهن من تصویری شبیه به اتوبان می سازه. همه ماشین ها در هر دو مسیر ساختاری مشابه به هم دارن، همشون قرمز رنگ هستند و فقط برخی امكاناتشون با هم فرق میكنه.

راستشو بخواهین من همیشه از این موضوع نگران هستم. این عدم تنوع من رو دیوانه میكنه. همه چیز با یك سونوریته و در یك كیفیت صدا خلاصه میشه و همه انتظار شنیدین یه صدای خاص رو دارن. این اصلا جالب نیست.

 

مارك: ولی پیانوهای اشتاین وی خوبی بیرون از این استودیو وجود دارن كه تو از نظر فنی رو اونها كار كردی. اینظور نیست؟

جیمز :‌ بله . اگر بخواهیم از این بعد به مساله نگاه كنیم، هر پیانویی ویژگیهای خاص خودش رو داره.

 

مارك: آیا پیانوهای خوب دیگری هم هست كه الان یادت مونده باشه و بخوای ازشون اسم ببری؟‌منظورم سازهایی كه از نظر جنس صدا و احساس نوازندگی خیلی برای تو خاص بودن.


جیمز :‌ من صدای دو تا از مدل های 220 و 290 بوزندورفر رو واقعا دوست دارم. صدای این پیانو ها خیلی تمیز و پالایش شده هست و من عاشق سونوریته و شفافیت نت های باس این پیانو ها هستم.

وقتی من برای اولین بار بوزندورفر سلطنتی رو  كه الان تو استودیو دارم تو فروشگاه ریچارد دیدم، یه بوزندورفر 275 هم اونجا بود كه ریچارد اون رو با واسطه پسر عموش از BBC خریده بود. فكر میكنم خانم ویكتوریا وود (Victoria Wood) تو شوهای تلوزیونی خودش از این پیانو برای گروه موسیقی اون برنامه استفاده میكرد. اون پیانو واقعا یه پیانوی جادویی بود و براتون آواز می خوند! صدای بخش باس خیلی گرم و غنی بود. این پیانو رقیب پیانوی سلطنتی كه یه كمی از این بزرگتره محسوب میشه. اون پیانو خیلی زود فروخته شد. اگه من اون موقع پولشو داشتم حتما می خریدمش.

اخیرا من یه سری از پیانوهای Steingraebers رو كه بعضی هاشون سیستم فونیكس داشتن رو تو فروشگاه Hurstwood Farm  امتحان كردم. اون پیانو ها واقعا فوق العاده بودن. اون پیانو ها روح داشتن و یه شیرینی منحصر به فردی تو صداشون بود.

اخیرا صدای ساز Steingraeber 205 رو كه تو استودیوی شما هست رو هم شنیدم. این پیانو صداش فوق العادست. باس فوق العاده ای داره. حجم صداش خیلی عالیه و مثال پیانوهای كنسرت گرند صدا میده.  تعادل بین اكتاوهای مختلف این پیانو واقعا حرف نداره. قسمت میانی ساز خیلی شیرین و شفاف میخونه. صدای اكتاوهای بالایی این پیانو مثل پیانوهایی كه فونیكس دارن شفاف و درخشانه.

در اینجا میخوام به پیانو دیواری Steingraeber 130  پدرم هم اشاره ای بكنم. باید قبول كنیم كه پیانو های دیواری از نظر خلوص صدا در اكتاوهای پایینی ضعف دارند و در مقابل پیانوهای گرند شكست خورده محسوب میشن. میتونم بگم این پیانو صداش به طرز عجیبی شیرین بود. اكتاوهای بالایی خیلی خوب صدا میداد. یادمه كه كل روز رو می نشستم پشت اون پیانو و از نواختنش لذت می بردم. به نظر من اون پیانوی دیواری از 95 درصد پیانوهای گرندی كه تا بحال دیدم صدای بهتری داشت.

 

 مارك: بذار آخرین سوال فنی رو هم بپرسم كه در مورد پدال سمت چپ یا پدال نرم (Soft) هست. به نظر میرسه كارایی این پدال كمی بیشتر از اسمش یعنی نرم كردن صدا باشه. میشه كمی در مورد این پدال برامون توضیح بدی؟

پدال های پیانو

جیمز :‌ در اغلب پیانو ها(ی گرند) پدال سمت چپ اكشن رو كمی به سمت راست حركت میده. این كار باعث میشه كه چكشها به جای سه سیم به دو سیم ضربه بزنن. در واقع این كار باعث میشه تا قسمتهای نرم تر چكش به سیم ضربه بزنن. چرا كه این قسمتهای چكش در حالت عادی به سیم ها ضربه نمی زنن و بنابراین در این قسمتها نمد چكش فشرده نمیشه و نرم باقی می مونه. بنابر این كیفیت صدا وقتی كه از این پدال استفاده میكنیم خیلی فرق میكنه.

 

مارك: جیمز! شما خیلی سخاوتمندانه اطلاعات و تجارب خودت رو در اختیار ما گذاشتی. در پایان امروز وقتی فكر میكنی كه تو كی هستی و چه كاری انجام دادی، چی میتونی به ما بگی؟


جیمز :‌ امیداوارم جوابی كه میخوام بهتون بدم شما رو كمی غافلگیر كنه. یه پیانیست بزرگ واقعا عاشق پیانو هست و این عشق رو زیر انگشتانش احساس میكنه. یه پیانیست بزرگ تجربه زندگی بسیار غنی رو كسب میكنه و به دركی شفاف، پیوسته و با زاویه باز در مورد هنر میرسه.  در نهایت میتونم بگم پیانو به عنوان ابزار به پیانیست كمك میكنه كه بتونه حقایق بیشتری رو به وسیله صدا بازگو كنه.

 

محسن جوزی

آهنگساز و پیانیست.

 

دیدگاه‌ها

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. پیش از ارسال دیدگاه و یا پرسش، پیشنهاد می‌کنیم نظرات قبلی را مشاهده فرمایید و تا حد امکان از طرح سوالات تکراری خودداری فرمایید. کد HTML مجاز نیست.

فرم ورود

عضویت در خبرنامه